جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته به دیدنم بیا اثر الهام فرجی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط - گیتی - با نام دلنوشته به دیدنم بیا اثر الهام فرجی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,374 بازدید, 25 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته به دیدنم بیا اثر الهام فرجی
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
***
به دیدنم بیا
هیپوکامپم درد می‌‎کند
خاطراتم درد می‌کند...
من از کودکی‌ و همه‌ی خاطراتم فراری‌ام
اما برای دیدن دوباره‌ی چشمان رنگ شبت،
حاضرم به آن دوران برگردم... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
***
به دیدنم بیا
انتظار کشیدن، روحم را می‌جَوَد.
استرس، استراحت را به ضربان قلبم نمی‌‌دهد.
حرف مردم، موهایم را سفید می‌کند.
ایستادگی انگار، با انگشت اشاره مرا نشان می‌دهد
و با صدای بلند قهقهه می‌زند...!
من اما روی خُرده شیشه‌ها با پای برهنه
سرم را بالا می‌گیرم و باخت را قبول نمی‌کنم... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
***
به دیدنم بیا
شاعر می‌شوم و شعرت را می‌گویم
نقاش می‌شوم و نقاشی‌ات می‌کنم
نوازنده می‌شوم و صدایت را می‌نوازم
قربانی می‌شوم و قربانت می‌گردم... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
***
به دیدنم بیا
زمان دارد مثل برق و باد می‌گذرد...
بودنت را الان می‌خواهم!
بیا که مانند شهریار،
مجبور نباشم با چشمان اشکی
برای آمدنت جانم را به قربانت کنم
و با ناامیدی سرم را تکان دهم
که حالا چرا؟...
و یا مانند ابتهاج،
آهی بکشم و زیر لب بگویم:
نیامدی و دیر شد... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
***
کلیشه‌ها تجربه دارند.
فرداها معلوم نیست بیایند.
گورستان‌ها هی دارند پُر می‌شوند.
و جمع‌مان هی کوچک‌تر!
تا صفحه‌ی آخر شناسنامه‌ام مُهر نخورده،
به دیدنم بیا... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,514
36,941
مدال‌ها
14
بالا پایین