جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط MARYM.F با نام دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 983 بازدید, 21 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع MARYM.F
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MARYM.F
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
خودخواهیم یاری نمی‌خواهیم!
خودخواهی این تاریکی شده‌ایم.
نمی‌دانیم این ظلمات قرار است ما را به انتهای جاده‌ای بی برگشت می‌برد؛ چه ساده می‌گذریم از نبودهایی که نباید ازشون بگذریم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
سؤالی که برای ما تکرار می‌شود، سؤالی پر از رازهای نهفته؛ همان سؤالی هنگامی که جوابش را پیدا نکرده‌ایم.
می گوییم «آب از سر گذشته» و پایان!
ولکن هیچ وقت به سؤال و اسراری که در آن سؤال وجود دارد دقت نکرده‌ایم، نمی‌کنیم.
منتها دنبال واژه‌ای می‌گردیم برای خاموش کردن خودمان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
ماهمیشه دنبال اتفاقاتی می‌گردیم.
شکایت کنیم؛ از وضعیتی که در آن قرار گرفته‌ایم.
دنبال شخصی می‌گردیم برای گلایه کردن از خودش، از رفتارهایش... .
تا بتوانیم یک کتاب برایش تشکیل بدهیم؛
آری یک کتاب!
همان کتابی که مشغول نوشته‌اش و ژانرهایش می‌شویم و خودمان را گم می‌کنیم.
عیب‌های خودمان را پوشیده‌ایم
و دیگران را عریان کرده‌ایم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
این‌همه تلاش برای چیست؟
چرا باید بدویم؟
چرا آن‌قدر سرسخت شده‌ایم؟ هنگامی که انتهای جاده‌ی؛ ما یک خاک‌ و یک سنگ است.
آن‌قدر مغرور شده‌ایم؛ که این خاکی که ازش به وجود آمده‌ایم و بازگشت خودمان به آن است را فراموش کرده‌ایم!
یالیت کسی بود بیدارمان کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
خسته و بی‌خواب، مشغله‌ها و رفت‌ و آمدها؛
ولکن
تا کی؟
این همه فراموشی‌ها، این‌همه فراری‌ها؟
آن‌قدر مظلوم شده‌ایم؛ که جهان نام ظالم را به خودش گرفته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
دیوار دِل‌هایمان سیاه شده است!
رنگ سفید گران و رنگ سیاه مفت نمی‌ارزد.
هی رنگ میزنیم بی‌خبر از آینده؛ می‌رسیم‌ به خودمان و آن‌گاه دِل تاریک شده است و نوری نمی‌درخشد در آن!
آن‌گاه پیشمانی سراغ ما می‌آید؛ که چه؟
مگر پشیمانی چه حالی را عوض می‌کند؟
هنگامی که گم شده‌ای در سیاه چاله خودت.
سال‌ها خواهد گذشت تا پیدا کنی خود را
و آن موقع شروع می‌شود
رنگ کردن دِل به سفیدی
و موها را به سیاهی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
دور خودمان یک دایره بزرگ درست کرده‌ایم.
دایره‌ای که عقده نام دارد، عقده‌هایمان را سر کسانی خالی می‌کنیم؛ که روزی بهترین آدم‌های زندگی‌مان بودند.
آن‌قدر می‌ریزیم که روزی رسد این دایره آتیشی می‌شود؛ که ما را می سوزاند و خاکستر می‌شویم، درحالی‌که تماشا می‌کنند کسانی که در قلب‌شان روزی جایگاهی داشتیم!
بفهم... .
روزی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
چه کسی قرار است تاوان بدهد؟
چه کسی قرار است گریه کند؟
آری خودت! خودت می‌مانی و‌ آه‌هایی که پشت سرهم می‌کشی.
پس چرا انتظار داری؛ از دیگرانی که می‌دانی
به دادت نمی‌رسند.
کجای جهان ثابت شده غیرممکن، شدنی است؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
تِمَنیت!
کسانی که دوست‌شان دارم دور نشوند؛
بعد از فراق‌شان.
چشم کور خواهد شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
امید مانند فانوس است!
فانوسی که درِ قلب تاریکی‌ها را به روشنایی باز می‌کند.
فانوسی که هنگام شعله کردن، نور کمش به روشنایی تبدیل می‌شود.
و آن‌گاه که تاریکی دِل؛ با امید کوچک به روشنایی تبدیل خواهد شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین