جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده دلنوشته جایی میان فال‌ها اثر تابان دخت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط تابان دخت با نام دلنوشته جایی میان فال‌ها اثر تابان دخت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,109 بازدید, 25 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع دلنوشته جایی میان فال‌ها اثر تابان دخت
نویسنده موضوع تابان دخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط HAN
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
Negar_۲۰۲۲۰۱۳۰_۱۲۰۳۴۳.png
عنوان: جایی میان فال‌ها
نویسنده: تابان‌دخت
ژانر: تراژدی
ناظر: SHAHIN ویراستار: Hosna.a کپیست: Hosna.a


خلاصه:

من با بوق و ماشین خو گرفته‌ام.
هم‌بازی من فال‌های حافظ بودند.
قرمز رنگ مورد علاقه‌ام بود و
گل، نماد پول برایم... .

***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
Mar
3,785
39,376
مدال‌ها
13
Picture1 (2) (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:

[ قوانین تایپ دلنوشته ]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[ سوالات و مشکلات دلنویسان ]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
قلبم فشرده می‌شود،
مشت‌هایم فشرده‌تر
با صدای بلند می‌خندند.
خنده‌شان میخ می‌شود؛
و فرو می‌رود در چشمانم
نفسم از ته دل بیرون می‌آید
چیزی شبیه به... آه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
روی سرش را می‌بوسد،
او را سفت در بغل می‌فشارد.
برکه‌ای از جنس اشک در چشمانم ایجاد می‌شود.
- گله‌مند در دل می‌نالم:
خدایا جز آغوشی گرم می‌خواستم؟
و آه می‌کشم! آهی عمیق... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
موهای مرتبش را ناز می‌کنند.
صورت برف‌ مانندش را می‌بوسند.
عروسک زیبایی به دستش می‌دهند.
این‌بار حسرت، مهمان‌ خانه‌ی چشمانم می‌شود.
و دوباره آه می‌کشم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
در شیشه‌ی ماشین‌ها
به خود نگاه می‌کنم.
موهای نامرتب و ژولیده،
لباس‌های کهنه و پاره،
سیاهیِ صورتم بدجور ذوق کور می‌کنند.
ترحم چشمانشان بی‌جا نیست... هست؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
نگاهم پایین‌تر سر می‌خورد.
جای روی دست‌هایم ثابت می‌ماند.
ناخن‌هایی کج و معوج،
پوستی زبر،
و جای زخم‌های مختلف،
عجیب به چشم می‌آیند.
این بار نفسم عمیق‌تر بیرون می‌آید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
جعبه‌ای که نان شبم به او بسته است را برمی‌دارم؛
نگاهی به زمان می‌اندازم
دو دقیقه... .
دو دقیقه وقت دارم برای پول درآوردن.
دو دقیقه... .
امثال ما قدر زمان را بیشتر می‌دانند... نه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
تقه‌ای به شیشه تمیزش می‌زنم،
آرام به پایین می‌لغزد.
دخترکی زیبا رو، پیش چشمم پدیدار می‌شود.
بسته فال‌ها را به طرفش دراز می‌کنم؛
یکی برمی‌دارد.
به دنبال پول می‌گردد.
و من محو آن کودکی می‌شوم که در آغوش گرمی،
در حال خندیدن است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,132
14,834
مدال‌ها
2
قلبم میان مشتی ناپیدا،
در حال له شدن است؛
و خاکشیر می‌کند این قلب کوچک زخم خورده را.
دستی جلوی صورتم تکان می‌خورد
و مرا از دنیایی خیال به دره واقعیت‌ها هل می‌دهد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین