جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته خدای بی‌گناه آدم‌ها اثر شهریار

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط DLVAN با نام دلنوشته خدای بی‌گناه آدم‌ها اثر شهریار ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,131 بازدید, 27 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته خدای بی‌گناه آدم‌ها اثر شهریار
نویسنده موضوع DLVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLVAN
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
به راستی عشق چیست؟ لبخندهایش؟ مهربانیش؟ یا تمام وجودش منشأ عشق است؟ انسان‌ها عاشق زیبایی می‌شوند، اما؛ اما ما عاشق زیبا می‌شویم! تنها زیبای حقیقی، زیبای یکتا، خدا!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
اگر انسان‌ها هم بتوانند او را ببینند عاشقش خواهند شد، نه این که نتوانند، می‌توانند؛ اما، چشم دل می‌خواهد نه چشم سر! آه، انسان‌ها! انسان‌های بی‌‌دل!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
دختری درحال دویدن است، همین حالا، در همین لحظه. چشم‌هایش مشکی‌ست لب‌هاش بی‌رنگ است پوستش تیره است اما، دلش روشن است، قلبش پاک است و خدا دوستش دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
من هم هرکس خدا دوست بدارد دوست دارم، پرندگان، پروانگان، راستی همان سنجاقک‌های بی‌پروا را نیز دوست دارد، مهربان است دیگر! مهربانی دوست داشتنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
سنجاقک‌های بی‌پروا به دور دخترک می‌چرخیدن انگار آن‌ها هم مهر خدا را حس می‌کردند، پروانگات هم حس می‌کنند اما، سنجاقک‌ها باهوش‌تراند! سنجاقک‌ها مثل برف هستند، سرد ولی زیبا!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
برف می‌بارید، شب شد و بعد سنجاقک‌ها دختر بچه را بغل کردند دختر بچه زمین خورد، زمین سرد بود گرمایش را گرفت، دختر بچه سبک شد پرواز کرد، خدا او را بغل کرد، خدا بغلش کرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
باز مأمور شدم هوای آدم‌ها را داشته باشم. حواسم بهش آن‌ها هست؛ من قول داده‌ام. همه چیز در آرامش است، درست در همین لحظه، همین حالا!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
دسته‌ای از آدم‌ها دنبال پروانه‌ای می‌دوند، توجه‌ام جلب می‌شود و به سمتشان می‌روم؛ کاش نمی‌رفتم!
آن‌ها پروانه را می‌گیرند، بال‌هایش را می‌شکنند و فقط می‌خندند. اشک از چشم‌هایم سرازید می‌شود، ناگهان باران می‌گیرد، آسمان با من هم‌دردی می‌کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
آدم‌ها از رعد و برق می‌ترسند و به خانه‌هایشان می‌روند. من پروانه را بغل می‌کنم، باران او را نوازش می‌کند ابرها برایش دست تکان می‌دهند و قاصدکی او را می‌بوسد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,381
مدال‌ها
5
***
پروانه به دست به سمتش رفتم، مثل همیشه منتظرم بود. باز هم می‌دانستم می‌داند اما، همه چیز را برایش تعریف کردم. آرام زمزمه کرد:
- زمان لازم دارند میکائیل، یاد می‌گیرند.
اشک‌هایم فرو ریختند. جواب دادم:
- یاد می‌گیرند، ولی زمانی که همه پروانه‌ها مرده‌اند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین