دلنوشته تکمیل شده دلنوشته خسته اثر F_PARDIS

[PardisHP]

کد: ۰۰۹
نام دلنوشته: خسته
نام نویسنده: F_PARDIS
ژانر: تراژدی، عاشقانه
🔺️تگ: مطلوب
مقدمه:
کاش رویا‌های بچگی‌ مان،
روزی تبدیل به واقعیت شوند.
کاش هرچه از خدا بخواهیم،
همان شود؛
البته اگر به صلاح مان نیست نشود... .​

 

[PardisHP]

برف‌های روی نیمکت را کنار می‌زنم و می‌نشینم؛ دفتر دلنوشته‌هایم را باز می‌کنم و شروع می‌کنم به نوشتن.
***
خسته‌ام. خسته‌ام از زخم‌هایی که روی قلبم جا خوش کردند و با هیچ مرهمی از بین نمی‌روند. نمی‌دانم شاید تا همیشه بمانند؛ حتی تا زمانی که من هم نباشم.

 

[PardisHP]

قلب‌های شکسته که حرف نمی‌زنند! آنقدر ساکت می‌مانند تا قلبی را پیدا کنند که بتوانند، آن را بشکنند و با تکه‌های آن قلب خود را بازسازی کنند، تا شاید بشوند همان آدم قبلی شاید برگردند به همان روز اول.

 

[PardisHP]

خسته‌ام از حرف‌های ناگفته! از حرف‌های ناشنیده‌ای که شاید باید می‌شنیدم، از هیاهوی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افکار در ذهنم؛ خسته‌ام از شلوغی این شهر آشفته.

 

[PardisHP]

یک زمان یک وقت، ممکن است من از تو خسته شوم یا حتی تو از من!
پس بیا هیچ وقت این‌گونه نشویم. هیچ وقت خسته نباشید!

 

[PardisHP]

از زندگی، از غرورات، از صدای خنده‌های عصبی‌ات، از گریه‌های همیشگی‌ات، از صدای گوش خراش شکسته شدن بغض‌هایت، خسته شدم.

 

[PardisHP]

حرف‌هایی هستند که تا ابد محکوم به نگه‌داشتن‌ِشان در دل هستی و غم‌هایی هم هستند که باید تا ابد پشت لبخندی مصنوعی نگه دارید!

 

[PardisHP]

اگه بدانی یک تویی هم وجود دارد که وقتی گریه کنی اشک‌هایت را پاک کند و وقتی زیر بار سختی‌ها خم شوی دوباره بلندت کند، دیگر هیچ وقت از زندگی خسته نمی‌شوی.

 

[PardisHP]

گفتن یا نوشتن، خداحافظ تا ابد، فقط چند ثانیه طول می‌کشد اما اثراتش ممکن است تا آخر عمر در روح بماند!
پس فکر کنید بعد بنویسد و حرف بزنید.

 

[PardisHP]

در خیابان قدم می‌زنم؛ در فکرم که چرا گاهی می‌دانم که راه را اشتباه رفته‌ام اما ادامه می‌دهم!
می‌دانم پایان خوشی ندارم، اما بازهم ادامه می‌دهم!