جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده دلنوشته خسته اثر F_PARDIS

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط PardisHP با نام دلنوشته خسته اثر F_PARDIS ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,390 بازدید, 34 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع دلنوشته خسته اثر F_PARDIS
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Lord
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
بعضی وقت‌ها، خستگی معنا ندارد. چه خسته باشید، چه ناامید و چه... هرچه!
بازهم، مجبوری ادامه دهی! حتی؛ اگر از آسمان سنگ هم ببارد، حتی اگر همه بخوانند که نمی‌شود، تو همیشه راهی را برو که بعداً پشیمان نشوی! زیرا؛ پشیمانی سودی ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
بعضی وقت‌ها، دلت می‌خواهد زمان متوقف شود و بگردی دنبال چیزهایی که گمشان کردی؛ حتی، به دنبال خودت!
خود گمشده‌ات؛ خود گذشته‌ات... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
بر روی یخ‌های لغزنده راه می‌روم.
بقیه می‌گویند این کار را نکن!
ولی؛ نه من خبر دارم که چی می‌شود و نه آنها! پس؛ ادامه می‌دهم تا به آن طرف دریاچه برسم. شاید؛ مَنِ گم شده، آن‌جا باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
سرما تمام وجودم را فرا گرفته و دیگر نمی‌توانم نفس بکشم. هیچ چیز را نمی‌بینم به جز آب و تکه‌های یخ که در آن شناور است. تمام بدنم بی حس شده البته فرقی هم نمی‌کند مدت‌هاست همین‌طور هستم از همان زمان که رفتی دیگر احساسی در من وجود ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
به اطراف نگاه می‌کنم دیگر آب و یخ‌ها نیستند حالا چشمان آبی توست جلوی قاب آسمان. حالا ابر‌های سفید در آسمان آبی شناورند و تصویر من در چشمان نگران توست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
روی همان صندلی نشسته‌ام. پتوی بزرگی رویم است و از سرما دندان‌هایم را به هم فشار می‌دهم. تو کنارم‌ می‌نشینی و من خیره می‌شوم به لیوان در دستت که از آن بخار بلند می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
می‌خواهی حرف بزنی اما من انگشتم را روی صورتم می‌گیرم و می‌گویم هیس و نمی‌گذارم چیزی بگی. مگر اصلا مهم است چند وقت نبودی؟
حالا که اینجایی پس هیچ چیز مهم نیست... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
حرفی نمی‌زنی، دومین بار است که به حرفم گوش می‌دهی اولین بار مدت‌ها پیش بود انقدر دور که حتی یادم نمی‌آید چه گفته‌ام فقط می‌دانم دوست داشتی حرف حرف خودت باشد، شاید خیلی امیدوارم اما کاش تغییری نکرده باشی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
چشمانم را باز می‌کنم بازهم تو نیستی، و فقط نور خورشید است که به صورتم می‌تابد، انگار هرچه بود خواب بود یا یک رویا. هنوز هم تو آدم بد ماجرایی و من یک فرد خسته از زندگی... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
به ساعت نگاه می‌کنم که می‌چرخد و می‌چرخد اما من هنوز در کنج خانه نشسته‌ام، و منتظر هر اتفاقی هستم که نمی‌دانم چیست.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین