جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده دلنوشته در کما اثر F_PARDIS

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط PardisHP با نام دلنوشته در کما اثر F_PARDIS ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,184 بازدید, 37 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع دلنوشته در کما اثر F_PARDIS
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
1632853700917.png
دلنوشته: در کما
نویسنده: F_PARDIS
ژانر: تراژدی
ناظر: @elham_faraji
کد:0046
تگ: مطلوب
*مقدمه*
چقدر سخت است رفیق، دیدن تو در این منظره! کاش آسمان به زمین می‌رسید و این‌گونه نمی‌شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

fatemeh bano

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Nov
607
1,456
مدال‌ها
6
مشاهده فایل‌پیوست 12647
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب رمان بوک برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتماپیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید.
[ قوانین دلنوشته ]

پس از 20 پست از طریق تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.
[ درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد کردن تاپیک نقد شورا برای دلنوشته‌تان می‌توانید درخواست تگ بدهید.
[ درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذشت بیست پست از دلنوشته می‌توانید برای آن درخواست جلد بدهید.
[ درخواست جلد ]

و انشالله، بعد از پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[ اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز هرگونه سوالی دارید می‌توانید در اینجا مطرح کنید.
[ سوال و مشکلات دلنویسان ]

تیم مدیریت تالار ادبیات
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
چقدر سخت است! رفیق دیدن تو پشت این شیشه...حال صورتت از همیشه معصوم‌تر شده، ای همراه تمام شیطنت‌های بچگی!
یادت هست؟ به شیشه پنجره خانه تو سنگ می‌زدم تا از خواب ناز بیدار شوی و باز مرا از دردسری که درست کردم نجات دهی!
اگر به این شیشه نیز سنگ بکوبم تو بیدار می‌شوی؟! و دوباره غر می‌زنی؟!
کاش می‌شد بیدار شوی، فقط بیدار شوی و هرچه دلت خواست هم بگویی، هرچه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
اشک! اشک است که صورتم را پر ساخته.
اتفاقات چه‌گونه به این سرعت دنیای ما را تغییر داد؟!
چه شد که یک روز رفتم و حال که آمدم تو دیگر آن دختر قبل نیستی؟!
بیدار شو و رفیق چندین و چند ساله‌ات را غمگین و سیاه پوش مکن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
یادت می‌آید؟! روزی رد می‌شدیم از خیابان هردو.
من دلم ماتم‌زده بود و خانه‌ی غم. تو تا مرا دیدی خندیدی!
با تمام توانت تلاش کردی، گفتی از خاطرات شیرین و مرا شاد ساختی.
با این‌که خودت دل‌شکسته بودی و مدت‌ها زانوی غم در بغل گرفته بودی.
آه رفیق حال من چه‌گونه و چه‌طور تو را شاد سازم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
غم است که در دل نشسته است و بغض است که راه نفس را بسته است.
ای رفیق بی‌معرفت من، کاش نفس نداشتم.
کاش خون در رگ‌هایم جاری نبود ولی آینده را بی‌تو نمی‌دیدم!
رفیق، من بدون تو چه‌گونه از پس این گرگ‌های انسان‌نما بربیایم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
می‌نشستیم بر روی نیمکت‌های مدرسه، یادت هست؟!
چه خوش و خرم عاری از هر غم درس می‌خواندیم.
در ریاضی بسیار از من بهتر بودی!
من بازیگوشی می‌کردم و تو می‌خواستی هرجور که شده آن کتاب کلفت را در ذهنم فرو کنی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
فداکار بودی! حتی برای من که گاهی بد می‌شدم.
ناراحتیم را از جایی دیگر بر سر تو خالی می‌کردم!
آه چقدر بد کردم...
فرصت جبران دارم؟ یا آن هم از من سلب شده.
حقم است، تو هرکار می‌کردی برایم و من هیچ! چقدر بد بودم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
حواست بود به من! یادت هست در یک روز پاییز که باد تندی می‌وزید،
یک ساندویچ را که مشخص بود گرم است به من دادی و گفتی:
- این را مادرم برایت درست کرده!
ساندویچ را به من دادی و خودت آن یکی را که فرقی با این یکی نداشت برداشتی؛
شاید برایت این کار عادی باشد ولی برای من ارزش داشت، قطعاً داشت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,784
مدال‌ها
8
***
پاهایم سست شدند...
می‌ترسم از این‌جا بروم و ساعتی بعد خبر مرگ تو را به گوشم برسانند!
اسرار می‌کنند که برو، خسته‌ای!
اما نه من باید بمانم.
می‌نشینم روی یکی از صندلی‌های بیمارستان؛
این صندلی چه روزهای تلخی را که به خود ندیده،
هزاران همراه که مانند من غم در تمام وجودشان رخنه کرده
و دیگر امیدی ندارند به سلامت عزیزشان، چقدر حالم بد است رفیق!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین