جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط تابان دخت با نام دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 998 بازدید, 27 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت
نویسنده موضوع تابان دخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVAN.
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
۲۰۲۱۱۱۰۲_۱۶۲۱۰۱.jpg
کد دلنوشته: ۰۰۹۱
نام: معشوقِ معشوق
نویسنده: تابان دخت
ژانر: تراژدی
ناظر: @ASHVAN
ویراستار: @حسناع
خلاصه:
معشوقِ معشوق در پیش دیدگانم از آن دیگری می‌شود؛
جیغ و سوت‌شان برایم ناقوس مرگ می‌نوازند.
کسی شکستنم را ندید؟
وقتی برای معشوق زار می‌زدم، کسی ندید مرگم را؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
Picture1 (2) (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:

[ قوانین تایپ دلنوشته ]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[ سوالات و مشکلات دلنویسان ]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
نگاه لرزانم می‌چرخد.
پاهایم سست‌اند.
قلبم روی هزار می‌کوبد.
آنقدر بلند،
که شک دارم بقیه هم می‌شنوند یا نه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
به اطراف می‌نگرم؛
شیرینی‌ها
برایم از زهر تلخ‌ترند!
دکور زیبای سالن،
با آن ترکیب مورد علاقه‌ام:
سفید و یاسی
نه تنها زیبا نیستند؛
بلکه مانند مخروبه‌ای
زشت و بی‌ریخت
در نظرم شکل می‌گیرند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
میان ده‌ها نفر ایستاده‌ام؛
اما تنهایم!
خیلی تنها... .
همهمه ها بالا می‌گیرد.
صدای دست و جیغ
برایم مانند ناقوس مرگ‌اند.
ضعف دستانم زیادتر می‌شود؛
و من باز هم مسر بر دیدن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
می‌بینمش در آن لباس‌ها
عجیب دلبری می‌کند.
مانند روز اول که دل مرا،
به غارت برد.
مانند همان روز اول...
زیبا...
خواستنی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
به گلویم طناب دار می‌آویزند!
تنفسم هر لحظه تنگ‌تر می‌شود.
نفس‌هایم کوتاه و کوتاه‌تر؛
و لب‌هایم از بغض می‌لرزند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
آری...
بغض می‌کنم وقتی دستان مردانه‌اش برایم نیست؛
و دست دیگری را گرفته است!
بغض می‌کنم اما باز هم کوتاه نمی‌آیم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
به سختی لبخندی مهمان لب‌هایم می‌کنم.
تلخ است، مانند یک قهوه داغ..‌.
که زبان می‌سوزاند و کام را تلخ!
بعضی‌ها هم قهوه‌ی تلخ دوست دارند. مگر نه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

تابان دخت

سطح
0
 
سیس ماس
کاربر ممتاز
Oct
2,129
14,817
مدال‌ها
2
قدم بر می‌دارم.
تق...
تق...
تق...
به سویش می‌روم.
وقتی لبخندی گرم برای معشوقش بر لب دارد.
وقتی دست بر کمر معشوق نهاده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین