جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده [دکلمه‌ی بی چهرگان] اثر «سپیدخون؛ کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط سپیدخون؛ با نام [دکلمه‌ی بی چهرگان] اثر «سپیدخون؛ کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 910 بازدید, 19 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع [دکلمه‌ی بی چهرگان] اثر «سپیدخون؛ کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع سپیدخون؛
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سپیدخون؛
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
1713887407621.png
نام اثر: بی‌چهرگان (بی‌چهره‌ها)
شاعر: سپیدخون؛
ژانر: تراژدی
قالب: سپید
ویراستار: @سپید
کپیست: @الههِ ماه؛
مقدمه:
مات توحش، سووشان
پوشیدند حریر سرد تعب
پرده دریده، رسالت؛
زهم نگاه ضخم کیست؟
بی‌چاره این بی‌چهرگان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,247
مدال‌ها
9
IMG_۲۰۲۴۰۳۲۱_۱۱۳۸۲۵.jpg
با سلام.
شاعر عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن آثارتان خود؛ خواهشمندیم قبل از منتشر اشعار خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
[قوانین ساب اشعار در حال تایپ ]

پس از گذشت پانزده پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[درخواست نقد اشعار ]

بعد از ایجاد تاپیک نقد شورا برای اشعارتان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ مجموعه اشعار رمان بوک ]

پس از ارسال پانزده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار ]

در صورتی که نمی‌خواهید به نوشتن اشعارتان ادامه دهید و یا سوالی دارید در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک پرسش و پاسخ تالار شعر]

اگر اشعارتان به پایان رسید در این تاپیک اعلام کنید:
[اعلام پایان اشعار کاربران]

شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک بسته می‌شود.

با آرزوی موفقیت شما
[ مدیریت تالار شعر]
 
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
لاجرم، اندر فواد این شهر گداخته،
کالبد بی‌پناه نارنج، به سکون یک مرگ،
ظریف و ساده، خفته در قبری!
عاشقان، هجای صلح را
بر رگ واژه حک کردند اما،
لاجورد بی‌نشان لقبی را رقصید،
«بی‌چهره»!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
میغ، بی‌گمان رست
از خواب خیال‌آلود زمان؛
شعله کشید به جان زهره
به رخ ماه‌زدگان کوبید تکبرش را...
جرقه زد در نگاه نومید کوهسار و گریست.
و با اشک‌هایش پاره‌ای دیگر زدود،
از رخ بی‌فزون بی‌چهرگان!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
رسوخ رعد ملتهب،
ریشه دواند در گندمک‌ها، بی‌پناه!
مِه مکث کرد، چهره درید؛
بنفشه، ز خفتگی بهار جهید.
بی‌چهرگان، وای از این دلدادگان
سپردند جان، بدین گیسوان طرب، پریشان
 
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
بی‌تردید و بی‌نشان، زیر پوست شب،
روشنی زلف سپیده‌ی فردا،
تیرگی چنگ بی‌امان سایه خواهد ماند؛
معشوق‌شان در آغوش یاس‌ها
خواهد خفت؛ بی‌صدا جویده خواهد شد،
در رگ خواب خورشید!
تاریخ لعبت بی‌چهرگان،
دوان‌دوان، بازمی‌گردد به پایانش،
اما این‌بار، بدون ردپای سرخ آغاز...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
آوازه‌ی ترش تسلی را چهچه می‌زد،
دم‌جنبانکی که لال بود!
عطش تابستان، می‌ستود اندام ارغوانی برف را
که در شریان خون، گناه خود را می‌شست؛
می‌غرید دل سنگین زمین، از دلِ سنگ زمان!
همه یک‌بار، فریاد را خفقان داشتند و نجوا را
می‌خروشیدند در آغوش واژه‌پوش رویا...
همه غم‌زده بودند، در فقدان دل‌دار بی‌چهرگان.
 
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
سرزندگی غزل‌ها را را سر بریدند، بی‌چهرگان
که اشعار، هم‌رنگ خاکستری‌ اندوه‌شان برقصند،
هم‌نفس داغ لیلی، به تب مجنون بسوزند،
اصلاً پراکندند تمام سپیدی رشته‌های کلام را
تا از پود واژگانش، ببافند کفن این تار کهن را!
صبوری‌شان دست در دست نسیم کوی صبا داد؛
و اناری با لمس سردش، له شد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
دوش کلمه کافی نبود برای تاب؛ آخر درد که هرگز نمی‌میرد،
تنها گاهی بی‌حوصله، در گوشه‌ای کز می‌کند.
مثل تحصن تحسین شقایق، که به ماه می‌نگریست!
شاید مراد دهر همین باشد، که گره بزند،
گیس بی‌چهرگان را به ابتهاج یک حسرت
و خاکستر تناقض‌نمایی احساس را مدفون کند
در خراش خونین قلب آب...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
روشنکی را آرزوست؛ در مردمک لرزان بید مجنون
که بنگرد خموشی محض هیاهو را؛
که خطاب کند دل‌سپردگان دیگر را،
و تمام هنر و ساز سحر، مجنون است!
بید، بلبل، بوسه‌ی بی‌قرار ستاره، بی‌چهرگان
یکایک سرفکنده، بغض را در محبس سی*ن*ه،
شکسته‌اند به رسم آینه‌های رهگذران عاشق.
 
بالا پایین