نقد آثار کاربران [راهی جز او نیست] اثر «دردانه عوض زاده کاربر انجمن رمان بوک»

[دردانه]

درود. خسته نباشی دردانه قشنگم. اگه اجازه بدید، من هم نظر خودم رو بگم.
-------------------------------------------------------------------------
عنوان:
عنوان، از چهار بخش بود. اصولا برای جذب و بهتر بودن رمان برای تگ گیری عنوان به این صورت انتخاب میشه:
یک بخشی: یعنی عنوان از یک کلمه ساخته شده.
دو بخشی: عنوان از دو کلمه ساخته شده.
سه بخشی: اینجا، شاید عنوان از دو کلمه باشه، ولی یه بخش مثل«از، آن، من..» داشته باشه..
و در هر صورت عنوان باید به دور از کلیشه، جذب کننده و مناسب باشه. بنظر من، درصد کلیشه عنوان شما ۵٠ درصد بود. یعنی پنجاه پنجاه. جذب داره، ولی تقریبا کل موضوع رو فاش می‌کنه... .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ژانر:
ژانر دقیق و درست انتخاب شده و به موضوع داستان میخورد✓
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلد:
همونطور که توی نقد اصلی خیلی مهمه، برای جذب و تگ گیری و پیشرفت رمان هم تاثیر بسیاری داره. جلد، باید مناسب با نام، ژانر، خلاصه، مقدمه و موضوع رمان باشه. که جلد شما کاملا مناسب و جذب بسیاری داشت✓
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه:
خلاصه، قوی نبود. یعنی، جذب کافی نداشت و تقریبا خلاصه هم داشت بخشی از رمان رو لو میداد. بنظرم، می‌تونید از جملات ادبی زیبایی استعفاده کنید که کمی به داستان حس مبهمی و معمایی بده و به زیبا تر شدن رمانتون کمک کنه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه:
مقدمه مثل جلد، باز هم اتفاق های اصلی رمان رو لو می‌داد. بهتر بود مقدمه رو طوری شروع کنید که ذهن خواننده کنجکاو به ادامه داستان بشه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شروع:
شروع رمانتون تقریبا میشه گفت قابل قبول بود. درصد زیادی از کلیشه تو شروع بود. بنظرم می‌تونستید با احساس تر احساس شخصیت رمانتون رو توصیف کنید. نه این‌که همون اول همه ی اتفاقات رو به خواننده منتقل کنید تا از داستان خسته بشه و دیگه ادامه رو نخونه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیر رمانتون، خیلی سریع پیش میره. همه ی اتفاقات و رمز راز رمان، همون اول به خواننده منتقل میشه. بنظرم، برای جذابیت اثرتون، میتونید با لحنی ادبی طوری رمان رو به خواننده منتقل کنید که مشتاق ادامه ی داستان باشه و همون اول همه ی موضوع رو نفهمه. و این‌که کمی آرام تر و با کششی بیشتر به رمان بپردازید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه کمبود دیگه که میشه تو رمان دید، این بود که توصیفات خیلی کمن. وقتی یه نویسنده، شروع به نوشتن رمان می‌کنه، باید طوری محیط اطراف رو برای خواننده توصیف کنه که خواننده درک جالبی از محیط داستان داشته باشه. این کمبود، توی رمان شما خیلی حس میشه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایرادات نگارشی:
در رمان، چند تا ایراد نگارشی جزئی بود که اون هم با ویرایش درست میشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیالوگ ها و مونولوگ ها:
بنظرم دیالوگ و مونولوگ به صورت عالی و یکسان و مناسب در رمان استفاده شده بود✓
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هر صورت، من نظر خودم رو گفتم که شاید اینطور رمانتون جذاب تر بشه.قلمت پابرجا، موفق باشی قشنگم🫂💚✨

ممنون از وقتی که گذاشتید💐
حتما به نکات توجه خواهم کرد
البته گره اصلی رمان کشف علت جدایی بود نه خود جدایی به خاطر همین جدایی و واکنشهای بعدی سریع رخ داد تا به مرحله کشف علت برسیم
امیدوارم باز هم منو از نظراتتون آگاه کنید

 

[دردانه]

عنوان داستان: عنوان از چهار بخش تشکیل شده که بیشتر از اندازه استاندارد است و حرف او حدود ۴۰٪ کلیشه‌ای ایست
عنوان با بدنه ی رمان ارتباط داره واحساس عشق و درد را به خواننده القا می‌کند و عنوان به تمام ژانر ها ارتباط داشت.
ژانر: داستان از ژانر تراژدی و عاشقانه تشکیل شده و ژانرها با با رمان ارتباط داشتند اوایل داستان بیشتر بر محور ژانر تراژدی‌ می‌چرخید ولی بعد از آن ژانر عاشقانه هم دیده میشد.
خلاصه رمان: اندازه خط های رمان استاندارد است و در خلاصه از کلمات کلیشه ای استفاده نکرده است و یک خلاصه زیبا با بدنه نوشته مرتبط است و خلاصه با ژانر‌ها هم ارتباط دارد اما نویسنده عزیزم خلاصه نباید خیلی گنگ و نه کل داستان را لو بدهد طبق برداشت بنده از خلاصه، خلاصه شما تا حدود زیادی داستان را لو میدهد بهتر است نویسنده عزیز خلاصه‌ی دیگری که با بدنه و ژانر ها مرتبط باشد را در نظر بگیرد.
جلد رمان: جلد رمان با عنوان و بدنه ی رمان ارتباط داشت نویسنده تکست خوبی انتخاب کرد، جلد رمان به خوبی با بدنه رمان و ژانر عاشقانه ارتباط دارد ولی در آن اثری از ژانر تراژدی دیده نمی‌شود. چون نویسنده در متن از هر دو ژانر استفاده کرده است انتظار میرود که در جلد هم اثری از ژانر تراژدی‌ دیده شود. اما در صورتی که جلد بهتر پیدا نشد این جلد مورد قبول است💪😂
مقدمه رمان: شروع مقدمه دور از کلیشه است و اندازه استاندارد دارد و مقدمه جوری به قلم کشیده شده که باعث می‌شود خواننده برای خواندن ادامه داستان مشتاق‌تر شود. مقدمه با ژانر‌ها و بدنه رمان مرتبط است.
آغاز رمان: در شروع آغاز رمان کلمات و جملات کلیشه‌ای نبود.
اغاز رمان با توصیف توصیف زمان و مکان شروع شد و در آغاز رمان هر دو ژانر دیده می‌شد.
میانه رمان: میانه رمان به دور از کلیشه بود.
بدنه رمان: با ژانر ها ارتباط داشت ولی توصیفات خیلی کم بود و من تا پارت‌های دهم هیچ آثاری از توصیف شخصیت نبود!
لحن یا بافت: در متن از دیالوگ های محاوره‌ای و مونولوگ های ادبی استفاده کرده و فقط چند جایی از دیالوگ‌های ادبی هم استفاده شده بود که با یه ویرایش سر دستی درست میشه🤞
سیر رمان: سیر رمان متعادل رو به سریع بود و انتظار میرود که تا آخر رمان این نوع سیر کمی آهسته تر شد.
دیالوگ و مونولوگ: دیالوگ و مونولوگ از توصیفات برخودار نبود و بافت و لحن دیالوگ ها رو همانطور که گفتم از دیالوگ محاوره ای و مونولوگ ادبی استفاده کرده است که باعث جذاب تر شدن داستان می‌شود.
شخصیت پردازی: توصیفات شخصیت ها داخل رمان کمی به صورت غیر مستقیم بود ولی جانم رمان شما گنجایش برای شخصیت پردازی بیشتری دارد و اگر کمی توصیفات را اضافه کنی رمانت جذاب تر میشه.
توصیف مکان: توصیف مکان در داستان به مقدار کمی دیده میشود. جانم رمان شما گنجایش برای توصیف مکان بیشتری دارد و اگر کمی توصیفات را اضافه کنی رمانت جذاب تر میشه
توصیف صداها و آواها: توصیف صدا در رمان دیده نمی‌شود جانم رمان شما گنجایش برای توصیف صدا و آوا دارد و اگر کمی توصیفات را اضافه کنی رمانت جذاب تر میشه.
توصیف احساسات: در رمان توصیفات احساس به خوبی ذکر شده است‌.
زاویه دید: زاویه دید اول شخص است و در تمام پارت ها رعایت شده.
کشمکش و تعلیق: در رمان از کشمکش و تعلیق خوبی نویسنده استفاده کرده است.
و میتوان به زمانی اشاره کرد علی و سارینا صحبت میکردن و سارینا جویای دلیل رفتن علی شد و...
ایده و پرینگ: در داستان ماجرا‌های این دو تا جوان عاشق به نام سارینا و علی که مشکلی به وجود آمده و این عشق فروپاشیده و نویسنده این ماجراها را به قلم کشیده است در رمان از ایده و خوب و پردازش نسبتاً خوب استفاده کرده است.
ایرادات نگارشی: در متن ایرادات نگارشی کمی دیده میشود که باید ویرایش شود
نقاط قوت: مقدمه رمان، آغاز رمان، میانه رمان، ، توصیف احساسات، زاویه دید، ایده پیرینگ،کشمکش و تعلیق،ژانر رمان.

نقاط ضعف: خلاصه، جلد،سیر رمان، عنوان.شخصیت پردازی ، توصیف صدا و آواز، توصیف مکان،لحن یا بافت،دیالوگ و مونولوگ

سخن آخر:نوشتن مقصد نیست مسیر است، هیچگاه نمی‌توان نهایت خوب نوشتن را تجربه کرد، اما همیشه می‌توان در مسیر نوشتن گام برداشت و لذت برد🌱🤍

خیلی ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و نقد کردید💐
حتما تا جایی که بتوانم اصلاح میکنم
بازهم منو از نظراتتون آگاه کنید
موفق باشید😊

 

[abrak]

به نام آنکه جان را فکرت اموخت"
سلام به نویسنده توانا
اگر در طول نقد اهانتی به نوشته شما شد، پیشاپیش عذرخواهی میکنم.

●عنوان
راهی جز او نیست، نام نوشته شما از امتیاز منفی یا مثبت برخوردار نیست، نام رمان نشان از نا امیدی شخص اول می‌دهد که این یک نکته مثبت است اما در کل نام رمان شما کمی طولانی است. من ایده های زیادی برای نام رمان شما مشابه با انتخاب شما دارم اما انتخاب عنوان مختص نویسنده است

●ژانر: ژانر عاشقانه که شما انتخاب کردید درست است و پایه و اساس نوشته شما بر احساس عشق است اما اضافه کردن ژانر های دیگه هم مثمرثمر است! یعنی اگر شما تصمیم دارید بعدا ژانر های دیگه رو اضافه کنید بهتر هست اجتماعی رو بعد از عاشقانه بنویسید.

●مقدمه:
در نظرم اندازه ای مناسب داشت و مربوط به موضوع داستان بود که به نیاز فطری بشر، زندگی جمعی و برقراری ارتباط اشاره داشت

●هدف:
من تقریبا کل نوشته شمارو خوندم و در نظرم هدف این بوده که نشون بده، استقامت و استقلال برای یک زن مبرم هست و باید خود فرد اون رو بسازه و شکست ها مقدمه و نیاز این اتفاق هستند، چون خودم طرفدار استقلال و موفقیت هستم از هدف رمان استقبال میکنم‌

●انسجام:
انسجام پارت ها رعایت شده بود و تقریبا کاملا اندازه هم بودند.

لحن و بافت:
لحن کاملا خوب و دلنشین بود و اینکه شکست عشقی از زبان خود فرد بود یک نکته مثبت هست!
در نظرم از مثال ها و ضرب المثل هایی که در متن استفاده کرده بودید عالی بود.

●ایرادات نگارشی:
کاملا رعایت شده بودند و به خواننده کمک می‌کرد

مونولوگ ها و دیالوگ ها:
قانونی وجود داره ‌که میگه بعد از چند یا یک دیالوگ کمی مونولوگ با موضوع صحنه سازی و احساسات افراد در لحظه استفاده کنید که رعایت شده بود

نقاط ضعف:
بهتر بود شخصیت علی رو تا اینجا کمی بیشتر باز می کردید.

نقاط قوت:
سیر داستان
موضوع جدید



هرچیزکه‌درجستن‌آنی
-ابرک

 

[دردانه]

به نام آنکه جان را فکرت اموخت"
سلام به نویسنده توانا
اگر در طول نقد اهانتی به نوشته شما شد، پیشاپیش عذرخواهی میکنم.

●عنوان
راهی جز او نیست، نام نوشته شما از امتیاز منفی یا مثبت برخوردار نیست، نام رمان نشان از نا امیدی شخص اول می‌دهد که این یک نکته مثبت است اما در کل نام رمان شما کمی طولانی است. من ایده های زیادی برای نام رمان شما مشابه با انتخاب شما دارم اما انتخاب عنوان مختص نویسنده است

●ژانر: ژانر عاشقانه که شما انتخاب کردید درست است و پایه و اساس نوشته شما بر احساس عشق است اما اضافه کردن ژانر های دیگه هم مثمرثمر است! یعنی اگر شما تصمیم دارید بعدا ژانر های دیگه رو اضافه کنید بهتر هست اجتماعی رو بعد از عاشقانه بنویسید.

●مقدمه:
در نظرم اندازه ای مناسب داشت و مربوط به موضوع داستان بود که به نیاز فطری بشر، زندگی جمعی و برقراری ارتباط اشاره داشت

●هدف:
من تقریبا کل نوشته شمارو خوندم و در نظرم هدف این بوده که نشون بده، استقامت و استقلال برای یک زن مبرم هست و باید خود فرد اون رو بسازه و شکست ها مقدمه و نیاز این اتفاق هستند، چون خودم طرفدار استقلال و موفقیت هستم از هدف رمان استقبال میکنم‌

●انسجام:
انسجام پارت ها رعایت شده بود و تقریبا کاملا اندازه هم بودند.

لحن و بافت:
لحن کاملا خوب و دلنشین بود و اینکه شکست عشقی از زبان خود فرد بود یک نکته مثبت هست!
در نظرم از مثال ها و ضرب المثل هایی که در متن استفاده کرده بودید عالی بود.

●ایرادات نگارشی:
کاملا رعایت شده بودند و به خواننده کمک می‌کرد

مونولوگ ها و دیالوگ ها:
قانونی وجود داره ‌که میگه بعد از چند یا یک دیالوگ کمی مونولوگ با موضوع صحنه سازی و احساسات افراد در لحظه استفاده کنید که رعایت شده بود

نقاط ضعف:
بهتر بود شخصیت علی رو تا اینجا کمی بیشتر باز می کردید.

نقاط قوت:
سیر داستان
موضوع جدید



هرچیزکه‌درجستن‌آنی
-ابرک

سلام
ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و رمان رو نقد کردید💐
حتما به نکات گفته شده توجه میکنم
موفق و موید باشید😊

 

[ن. عادل]

"حال امروز ما را ک.س نفهمد در جهان"
نویسنده‌ی عزیز سلام
نقد رمان راهی جز او نیست

---

از آغاز:
جلد اثر بی‌مورد نیست و من دوستش دارم.
شروع ( اجازه بده همه چیز را از آن شنبه کذایی برایت شروع کنم. از آن آخرین شنبه فروردین۹۲) خواننده را به داخل داستان هل می‌دهد. نویسنده با ذکر دو عنصر مهم در نوشتار (زمان و مکان) خیلی جاها می‌تواند از زیر ساطور منتقد رد شود و معمولا شروع‌هایی این چنینی از جذابیت خاصی برخوردارند. درباره‌ی موضوع اینطور بگویم که خوب است. صرف نظر از طولانی بودن نام برگزیده‌ای است و لب کلام را می‌رساند.
موضوع پیشنهادی :سارینای من
( موضوع هیچ چیز نیست و در عین حال همه چیز هست). در این داستان که روایتی است از عشق، موضوع خودکشی پر رنگ شده و در امتداد داستان کشیده می‌شود که همین امر باعث شده تا برخی از مخاطبان را جذب کند و برخی روی برگردانند. همه چیز دست به دست هم داده‌اند تا اثر هم غمگین به نظر آید و هم رمانتیک.
بحث شخصیت پردازی که من خیلی به آن علاقه دارم خیلی خوب رعایت شده. جای شخصیت اصلی معلوم است و پراکندگی در اسمای انتخاب شده وجود ندارد. لازمه که پرانتز باز کنم نام‌های انتخاب شده در این اثر مثل نام نویسنده زیبا هستند. ( ایران، ژاله، شهرزاد، فریدون) و این مزیت بی‌نهایت ارزشمند است. سارینای داستان نمی‌تواند خودش را از بین ببرد و به زندگی ادامه می‌دهد. این فاصله‌ها را خاطرات با هم بودن او و علی پر می‌کند که در عین حال ناراحت کننده است. نویسنده جبهه گیری نکرده و سعی بر آن داشته تا از همه‌ی آدم‌های داستانش به خوبی استفاده کنه.
تصویرسازی:
نویسنده در لابه‌لای مکالمه‌ها تصویرسازی را فراموش نکرده است و گاه از شرایط و موقعیت فرد صحبت می‌کند. (لبه تخت نشستم، دستم را از موهایم جدا کردم و روی پاهایم زدم- نگاهم روی قاب عکس وارونه‌اش که همان اول ورودم از روی میز جلوی آینه پرت کرده بودم، ثابت شد.)
پاراگراف بندی:
جمله‌ی آغازین هر بند که در واقع شروع هر پارت از داستان نویسنده است، به خوبی آغازگر آن بخش از داستان هست. بندها در ارتباط با‌ هم نوشته شده‌اند. تنها انتظار می‌رود فاصله‌ی میان حروف و شکستگی برخی واژه‌ها که در تایپ دیده نشده، برطرف شود.
نقاط اوج:
داستان دارای نقاط اوج است که بر زیبایی و تاثیر کلام افزوده است.

---

همه چیز از نوشتن شروع شد، همه چیز یک شوخی بود...
اینکه شما جرقه‌ای در ذهنتان بخورد و نوشتن را شروع کنید، خیلی خوب است اما ادامه دادن داستان سخت‌تر از شروع کردن آن است. من به شخصه شما و قلمتان را تحسین می‌کنم که توانسته‌اید داستان را جلو بکشید و در عین حال مخاطب این ژانر را معطل نگه دارید تا پای بقیه‌ی صحبت‌های شما بنشیند.

در پایان:
من معتقدم ساده‌ نویسی می‌تواند یک شاهکار خلق کند.

یک بی‌باک پر از غلط املایی

 

[دردانه]

"حال امروز ما را ک.س نفهمد در جهان"
نویسنده‌ی عزیز سلام
نقد رمان راهی جز او نیست

---

از آغاز:
جلد اثر بی‌مورد نیست و من دوستش دارم.
شروع ( اجازه بده همه چیز را از آن شنبه کذایی برایت شروع کنم. از آن آخرین شنبه فروردین۹۲) خواننده را به داخل داستان هل می‌دهد. نویسنده با ذکر دو عنصر مهم در نوشتار (زمان و مکان) خیلی جاها می‌تواند از زیر ساطور منتقد رد شود و معمولا شروع‌هایی این چنینی از جذابیت خاصی برخوردارند. درباره‌ی موضوع اینطور بگویم که خوب است. صرف نظر از طولانی بودن نام برگزیده‌ای است و لب کلام را می‌رساند.
موضوع پیشنهادی :سارینای من
( موضوع هیچ چیز نیست و در عین حال همه چیز هست). در این داستان که روایتی است از عشق، موضوع خودکشی پر رنگ شده و در امتداد داستان کشیده می‌شود که همین امر باعث شده تا برخی از مخاطبان را جذب کند و برخی روی برگردانند. همه چیز دست به دست هم داده‌اند تا اثر هم غمگین به نظر آید و هم رمانتیک.
بحث شخصیت پردازی که من خیلی به آن علاقه دارم خیلی خوب رعایت شده. جای شخصیت اصلی معلوم است و پراکندگی در اسمای انتخاب شده وجود ندارد. لازمه که پرانتز باز کنم نام‌های انتخاب شده در این اثر مثل نام نویسنده زیبا هستند. ( ایران، ژاله، شهرزاد، فریدون) و این مزیت بی‌نهایت ارزشمند است. سارینای داستان نمی‌تواند خودش را از بین ببرد و به زندگی ادامه می‌دهد. این فاصله‌ها را خاطرات با هم بودن او و علی پر می‌کند که در عین حال ناراحت کننده است. نویسنده جبهه گیری نکرده و سعی بر آن داشته تا از همه‌ی آدم‌های داستانش به خوبی استفاده کنه.
تصویرسازی:
نویسنده در لابه‌لای مکالمه‌ها تصویرسازی را فراموش نکرده است و گاه از شرایط و موقعیت فرد صحبت می‌کند. (لبه تخت نشستم، دستم را از موهایم جدا کردم و روی پاهایم زدم- نگاهم روی قاب عکس وارونه‌اش که همان اول ورودم از روی میز جلوی آینه پرت کرده بودم، ثابت شد.)
پاراگراف بندی:
جمله‌ی آغازین هر بند که در واقع شروع هر پارت از داستان نویسنده است، به خوبی آغازگر آن بخش از داستان هست. بندها در ارتباط با‌ هم نوشته شده‌اند. تنها انتظار می‌رود فاصله‌ی میان حروف و شکستگی برخی واژه‌ها که در تایپ دیده نشده، برطرف شود.
نقاط اوج:
داستان دارای نقاط اوج است که بر زیبایی و تاثیر کلام افزوده است.

---

همه چیز از نوشتن شروع شد، همه چیز یک شوخی بود...
اینکه شما جرقه‌ای در ذهنتان بخورد و نوشتن را شروع کنید، خیلی خوب است اما ادامه دادن داستان سخت‌تر از شروع کردن آن است. من به شخصه شما و قلمتان را تحسین می‌کنم که توانسته‌اید داستان را جلو بکشید و در عین حال مخاطب این ژانر را معطل نگه دارید تا پای بقیه‌ی صحبت‌های شما بنشیند.

در پایان:
من معتقدم ساده‌ نویسی می‌تواند یک شاهکار خلق کند.

یک بی‌باک پر از غلط املایی

واقعا خیلی خوشحالم که رمان را خوندید و اینقدر دقیق نقد کردید😊
متشکرم از وقتی که گذاشتید💐

 

[دیار]

سلام گلم"وقتت بخیر"
جلد:
جلدت مشکلی نداشت و به نطر من به رمانت میاد.
اسم رمانت: زیادیه و چهار کلمه جذب نمیکنه خواننده رو.
ژانرت هم انتخابش به مقدمه و خلاصه میخوره ولی به رمان به نظر من نه.
میتونم بگم خلاصه‌ات خوب بود ولی بیشتر شبیه یه مقدمه بود شاید اگه بیشتر روش کار می‌کردی بهتر می‌شد.
مقدمه: فقط می‌تونم بگم عالی بود.
شروع رمانت هم خیلی خوب بود و من رو به شخصه جذب کرد.
ولی توی پارت ۶# خط اولش
هق هق❌️
هق‌هق✅️
این‌جا باید از نیم فاصله استفاده می‌کردی.
و کلمه:
اینطوریه❌️
این‌طوریه✅️
بعصی جاها این هارو رعایت نکردی.
رمانت به صورت کتاب و ادبی نوشته شده و این خودش یه جذب کننده واس خواننده است.
بعضی جاهای رمانت رو الکی کش دادی.
پارت اخرت خط آخرش
میشم❌️
می‌شم✅️
این نکته رو خیلی جاها رعایت نکردی.
شخصیت پردازی توی رمانت خیلی خوبه ولی پردازش مکان ها کمی مشکل داره.
بعضی حاهای رمان از جمله های خیلی کلیشه ای استفاده کردی.
بعضی جاهای رمان از کاما الکی استفاده کردی!
:)
(قلمت‌مانا)

 

[دردانه]

سلام گلم"وقتت بخیر"
جلد:
جلدت مشکلی نداشت و به نطر من به رمانت میاد.
اسم رمانت: زیادیه و چهار کلمه جذب نمیکنه خواننده رو.
ژانرت هم انتخابش به مقدمه و خلاصه میخوره ولی به رمان به نظر من نه.
میتونم بگم خلاصه‌ات خوب بود ولی بیشتر شبیه یه مقدمه بود شاید اگه بیشتر روش کار می‌کردی بهتر می‌شد.
مقدمه: فقط می‌تونم بگم عالی بود.
شروع رمانت هم خیلی خوب بود و من رو به شخصه جذب کرد.
ولی توی پارت ۶# خط اولش
هق هق❌️
هق‌هق✅️
این‌جا باید از نیم فاصله استفاده می‌کردی.
و کلمه:
اینطوریه❌️
این‌طوریه✅️
بعصی جاها این هارو رعایت نکردی.
رمانت به صورت کتاب و ادبی نوشته شده و این خودش یه جذب کننده واس خواننده است.
بعضی جاهای رمانت رو الکی کش دادی.
پارت اخرت خط آخرش
میشم❌️
می‌شم✅️
این نکته رو خیلی جاها رعایت نکردی.
شخصیت پردازی توی رمانت خیلی خوبه ولی پردازش مکان ها کمی مشکل داره.
بعضی حاهای رمان از جمله های خیلی کلیشه ای استفاده کردی.
بعضی جاهای رمان از کاما الکی استفاده کردی!
:)
(قلمت‌مانا)

سلام
ممنون از وقتی که گذاشتید و نقد کردید😊💐

 

[ماهبانو]

سلام و دست مریزاد به شما نویسنده نوپا؛
در کل طرح و واقعه نویسی خوبی رو ارائه دادی ولی برای پیشرفت قلمتون و پخته‌تر کردن اون بهتره چند نکته رو در نگارش وقایع در نطر بگیری.
اول عنوان داستان:
بیشتر عنوان‌های دو یا سه بخشی مورد توجه قرار می‌گیرند، البته این مورد تنها کارساز نیست،‌چرا که کتاب‌های غیر رمانی مثل اول قورباغه رو قورت بده یا چه کسی پنیر من رو دزدید به دلیل بار معنایی که در عنوان داره جز پرفروش‌های زمان خود بوده‌اند و حتی چاپ جدید هم هر ساله براشون در نظر گرفته میشه.
اما برای کتاب های رمان، این عنوان تا حد زیادی محتوای کل داستان رو لو میده.
دوم مقدمه و خلاصه:
خلاصه که کلا در ادامه عنوان محتوا رو خالص روی ذهن خواننده پهن میکنه. اندازه خلاصه خوب و معقول بود.
مقدمه اما خوب بود و با طرح داستان و ژانرش مطابقت داشت و اندازه اش هم استاندارد بود ، فقط کلمات نیاز داشتن کمی پخته تر باشن.
ژانر:
کاملا درست و خوب انتخابش کردی.و این یعنی طرح داستان رو کاملا می‌دونی و یک نقطه قوت حساب میشه.
جلد:
ساده و بی آلایش، و با عنوان راهی جز او نیست کاملا مطابق بود.
محتوا:
چنان از اوج داستان رو شروع کردی و در اوج به خودکشی رسیدی که ادامه داستان با افول شدیدی مواجه شد. اصولا چنین اوج هایی اگر در ابتدای داستان باشن خواننده انتظار هیجان و انگیزش بیشتری برای ادامه داستان خواهد داشت و منتظر قله های فتح نشده بی شماری خواهد بود. ولی بعد از چند پارت، دیگه از اوج خبری نیست و خواننده از قله سرازیر میشه و دیگه هیجان و رغبتی برای ادامه کتاب نخواهد داشت.
پیشنهاد:
ابتدای رمان رو با روزهای افول در اینده شروع کن و یه نیم بند کوچک به اینده مثلا زمانی که رگش رو زده یا علی ولش کرده در طی پارت های ابتدایی داشته باش تا انگیزه خواننده برای ادامه زیاد بشه ولی لو نده و داستان مثل پارتهای افول ادامه بده بعد از چند پارت به مرور مسیله علی رو بگه و بلاخره یکی دو پارت بعد از این قضیه مساله خودکشی رو بگه. این طور در خواننده علامت سوال ایجاد میشه و علامت سوال همراه با تعلیق انگیزه خواننده رو برای ادامه بیشتر میکنه.
نکته ای دیگر:
نویسنده عزیز شما برای نگارش خود لحن ادبی رو انتخاب کردید ولی گاهی در بافتن جملات نخ کلمات از دستتون در رفته و لحن ادبی با محاوره‌ای ترکیب شده مثل کلمه رو به جای را. و چند مورد دیگه که با بازخوانی اون به راحتی حل میشه. البته این اتفاق تازگی نداره و برای هر نویسنده‌ای پیش میاد تنها راهش بازخوانی چند باره نوشته ها هست.
نگارش:
و البته اشکالات تایپی هم کمی داشت که مطمینا با نظارت درست ناظران برطرف خواهد شد. پیشنهاد میکنم قوانین تایپ رمانبوک رو مطالعه کنین.
در آخر باید بگم:
برای نوشتن ذهن اماده‌ای دارین و فقط با تمرین و ممارست یعنی خواندن اثار مشهور و نوشتن بیشتراین هدف به نتیجه خواهد رسید.
قلمت مانا و اثر گذار.

 

[دردانه]

سلام و دست مریزاد به شما نویسنده نوپا؛
در کل طرح و واقعه نویسی خوبی رو ارائه دادی ولی برای پیشرفت قلمتون و پخته‌تر کردن اون بهتره چند نکته رو در نگارش وقایع در نطر بگیری.
اول عنوان داستان:
بیشتر عنوان‌های دو یا سه بخشی مورد توجه قرار می‌گیرند، البته این مورد تنها کارساز نیست،‌چرا که کتاب‌های غیر رمانی مثل اول قورباغه رو قورت بده یا چه کسی پنیر من رو دزدید به دلیل بار معنایی که در عنوان داره جز پرفروش‌های زمان خود بوده‌اند و حتی چاپ جدید هم هر ساله براشون در نظر گرفته میشه.
اما برای کتاب های رمان، این عنوان تا حد زیادی محتوای کل داستان رو لو میده.
دوم مقدمه و خلاصه:
خلاصه که کلا در ادامه عنوان محتوا رو خالص روی ذهن خواننده پهن میکنه. اندازه خلاصه خوب و معقول بود.
مقدمه اما خوب بود و با طرح داستان و ژانرش مطابقت داشت و اندازه اش هم استاندارد بود ، فقط کلمات نیاز داشتن کمی پخته تر باشن.
ژانر:
کاملا درست و خوب انتخابش کردی.و این یعنی طرح داستان رو کاملا می‌دونی و یک نقطه قوت حساب میشه.
جلد:
ساده و بی آلایش، و با عنوان راهی جز او نیست کاملا مطابق بود.
محتوا:
چنان از اوج داستان رو شروع کردی و در اوج به خودکشی رسیدی که ادامه داستان با افول شدیدی مواجه شد. اصولا چنین اوج هایی اگر در ابتدای داستان باشن خواننده انتظار هیجان و انگیزش بیشتری برای ادامه داستان خواهد داشت و منتظر قله های فتح نشده بی شماری خواهد بود. ولی بعد از چند پارت، دیگه از اوج خبری نیست و خواننده از قله سرازیر میشه و دیگه هیجان و رغبتی برای ادامه کتاب نخواهد داشت.
پیشنهاد:
ابتدای رمان رو با روزهای افول در اینده شروع کن و یه نیم بند کوچک به اینده مثلا زمانی که رگش رو زده یا علی ولش کرده در طی پارت های ابتدایی داشته باش تا انگیزه خواننده برای ادامه زیاد بشه ولی لو نده و داستان مثل پارتهای افول ادامه بده بعد از چند پارت به مرور مسیله علی رو بگه و بلاخره یکی دو پارت بعد از این قضیه مساله خودکشی رو بگه. این طور در خواننده علامت سوال ایجاد میشه و علامت سوال همراه با تعلیق انگیزه خواننده رو برای ادامه بیشتر میکنه.
نکته ای دیگر:
نویسنده عزیز شما برای نگارش خود لحن ادبی رو انتخاب کردید ولی گاهی در بافتن جملات نخ کلمات از دستتون در رفته و لحن ادبی با محاوره‌ای ترکیب شده مثل کلمه رو به جای را. و چند مورد دیگه که با بازخوانی اون به راحتی حل میشه. البته این اتفاق تازگی نداره و برای هر نویسنده‌ای پیش میاد تنها راهش بازخوانی چند باره نوشته ها هست.
نگارش:
و البته اشکالات تایپی هم کمی داشت که مطمینا با نظارت درست ناظران برطرف خواهد شد. پیشنهاد میکنم قوانین تایپ رمانبوک رو مطالعه کنین.
در آخر باید بگم:
برای نوشتن ذهن اماده‌ای دارین و فقط با تمرین و ممارست یعنی خواندن اثار مشهور و نوشتن بیشتراین هدف به نتیجه خواهد رسید.
قلمت مانا و اثر گذار.

سلام
ممنونم از نقد و نظری که دادید
چون میخواستم از یاس به امید برسم از خودکشی شروع کردم
حالا سعی میکنم در ادامه بار هیجان رو بالا ببرم
سعی میکنم در ویرایش مسائل مطرح شد رو مدنظر قرار بدم
امیدوارم باز هم منو از نظراتتون آگاه کنید💐