- Dec
- 613
- 14,020
- مدالها
- 4
بسیار زیبا و پخته مینویسی عزیزم. سیر رمانت تند نیست و از همه مهمتر کشمکشها و اتفاقاتی که سر راه روله پیش میاد جذابیت رمان رو دوچندان میکنه
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و رمانم رو خوندی امیدوارم تا آخرش راضی باشی و لذت ببری❤بسیار زیبا و پخته مینویسی عزیزم. سیر رمانت تند نیست و از همه مهمتر کشمکشها و اتفاقاتی که سر راه روله پیش میاد جذابیت رمان رو دوچندان میکنه
سلام ممنون برای نقد سازندتون در ادامه حتماً روی موضوعاتی که گفتین کار میکنم🌹سایه عزیزم سلام
یکی از مشخصههای قلمت روون بودنشه که من خیلی این موردو دوست دارم
ابتدای داستانت رو بیشتر دوست داشتم به چند دلیل:
اینکه فضاسازیش نسبتا خوب بود، روند رمان داشت خیلی خوب پیش میرفت. شخصیتها کاملا قابل باورن و تعلیقهای خیلی خوبی رو تونستی ایجاد کنی
در کل بخوام بگم کشمکشهای درونی خیلی خوبی داری، دیالوگها و منولوگهات خیلی طبیعی و خوبن، توصیف احساساتت هم اگرچه جای کار داره ولی تاحدی قابل قبوله ولی میتونی بیشتر روش کار کنی، این توی حس همزادپنداری مخاطب با شخصیتات خیلی کمککنندهاس
و اما چن تا نکته
درباره توصیفات و شخصیتپردازیت با اینکه تا حدی انجام دادی اما صحنههای رمانت تقریبا خالی از توصیفات مکان، آوا و گاهی هم زمانه
شخصیتپردازی درونیت خیلی خوبه و میشه از بین دیالوگها و کشمکشهای درونی بهخوبی خصوصیات اخلاقی شخصیتها رو شناخت اما شخصیتپردازی بیرونیت خیلی جای کار داره
و آخرین نکته که فکر میکنم از همه اینها خیلی خیلی مهمتره، اینه که روند رمانت هرچی جلوتر میره لودهندهتر میشه. یعنی کافیه سه یا چهارصفحه اول رو مخاطب بخونه تا بتونه بهراحتی اخر رمان رو حدس بزنه
درواقع رمانت هرچقدر در ابتدای داستان شاهد تعلیق و ابهام خوبی هستیم به مرور این مورد کم میشه و دلیل این امر ضعف در ایده و پیرنگه که بهتره حتما روش خیلی زیاد فکر کنی
و اگه لازمه مسیر اتفاقات رو عوض کنی
برات آرزوی موفقیت روزافزون دارم عزیزدلم🌹❤️
ممنونم از دنبال کردن رمانم و خوشحالم که خوشتون اومده امیدوارم تا آخرش همراهیم کنید😊سلام و درود از داستانتون نهایت لذتو بردم به به 👌👍
خیلی ممنونم و خیلی خوشحالم که دوستش داشتی حتمن سعی میکنم روی توصیفات کار کنم امیدوارم تا آخرش همراهیم کنی💕💕💕سلام. سایهجان قبلا هم گفتم رمانت رو دوست دارم. رمانت خوب داره پیش میره. تا جایی که من خوندم با ورود سامان یکم اوج گرفت داستانت و یکم تو توصیف چهرهها کار کن احساس میکنم کمه. ولی قلمت رو دوست دارم و قلمت مانا🌷
حتما گلی🌺با افتخارخیلی ممنونم و خیلی خوشحالم که دوستش داشتی حتمن سعی میکنم روی توصیفات کار کنم امیدوارم تا آخرش همراهیم کنی💕💕💕
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک