جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ترجمه شده زندگی عزیز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کمیک های ترجمه نشده توسط baran-83 با نام زندگی عزیز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 65 بازدید, 5 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته کمیک های ترجمه نشده
نام موضوع زندگی عزیز
نویسنده موضوع baran-83
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط baran-83
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
راوی به خاطر ممانعت مادرش برای دوستی با هم‌کلاسی‌اش، کینه‌ای همیشگی نسبت به مادرش دارد. پس‌ازآن به‌جای وقت گذراندن با دوستانش بر تکالیف مدرسه تمرکز می‌کند. باوجوداینکه بیشتر دختران آن زمان در محیط آنجا دبیرستان را به پایان نرسانده‌اند، او برای رسیدن به هدفش سخت تلاش می‌کند. دراین‌بین، او علاقه به مطالعه را در خود کشف می‌کند و به یک خواننده حریص کتاب تبدیل می‌شود.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
بیشتر این مجموعه داستان، توسط زنی ناشناس روایت می‌شود؛ او در دهه‌ی ۱۹۳۰ در حومه‌ی شهر انتاریو بزرگ می‌شود. والدین او که تجارت خز دارند، راسوها و حیوانات دیگر را پرورش می‌دهند و پوست را می‌فروشند. راوی داستان به دلیل موقعیت مکانی خانه‌اش، باید در یک مدرسه روستایی تحصیل کند که دوست ندارد. او در آنجا با یکی از همکلاسی‌هایش دوست می‌شود، اما مادرش این دو دختر را از گذراندن وقت باهم منع می‌کند.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
چهارده داستانی که این جلد را تشکیل می‌دهند عمدتا در زادگاه مونرو در کانادا اتفاق می‌افتند، با شخصیت‌هایی که در لحظات کوچک‌تر زندگی دستخوش تغییرات اساسی می‌شوند. موضوع اصلی داستان‌ها به‌طورکلی بر زندگی زنان، شیوه‌های زندگی و تفکر آن‌ها و چگونگی به چالش کشیدن انتظارات خانواده، دوستان و جامعه متمرکز است. داستان‌ها همچنین نگاهی به موضوعاتی مانند خ*یانت، رها شدن و آسیب‌پذیری دارند. مانند بسیاری از دیگر آثار شناخته‌شده‌ی مونرو، عناصری از زندگی‌نامه‌ی خود او نیز در این اثر وجود دارد.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
پویایی بین او و مادرش اساس طرح داستان است، زیرا مادرش برداشت‌های خود را از اطرافیانشان منتقل می‌کند و داستان‌هایی را با دخترش به اشتراک می‌گذارد.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
بسیاری از شخصیت‌های اصلی کتاب «زندگی عزیز» سعی می‌کنند از شهرهای کوچک فرار کنند، زیرا احساس می‌کنند در دام افتاده‌اند. این داستان‌ها پرتره‌ای درخشان و فراموش‌نشدنی از این است که زندگی چقدر می‌تواند عجیب، خطرناک و خارق‌العاده باشد. توانایی بی‌نظیر آلیس مونرو در ارائه‌ی جوهره‌ی زندگی در داستان‌های اغلب کوتاه اما همیشه جاودانه، بار دیگر در این مجموعه درخشانش آشکار است.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,528
1,067
مدال‌ها
2
در بخشی از کتاب «زندگی عزیز» می‌خوانیم:
« غیر از سرپرستار، سه پرستار حرفه‌ای هم در آسایشگاه بودند که هرکدام دست‌کم سی سال از من بزرگ‌تر بودند با این‌که بازنشسته بودند آمده بودند خدمت کنند و وظیفه‌شان را در زمان جنگ انجام بدهند. بعد از آن‌ها بهیارها بودند، هم سن و سال من یا حتی جوان‌تر، که اغلب با مردهایی که اکثرا در ارتش بودند ازدواج یا نامزد کرده بودند یا قرار بود نامزد کنند. اگر سرپرستار و پرستارها نبودند، یکریز حرف می‌زدند. کوچک‌ترین توجهی به من نداشتند. نمی‌خواستند بدانند تورنتو چه جور جایی است ـ هرچند بعضی‌هایشان چند نفر را می‌شناختند که ماه‌عسلشان را در این شهر گذرانده بودند و برایشان مهم نبود که کار تدریسم چطور پیش می‌رود یا قبل از آمدن به آن آسایشگاه چکار کرده‌ام.»
 
بالا پایین