جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فلسفی سخنان فلسفی زنان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فلسفه و سخن بزرگان توسط BARAN_KH_Z با نام سخنان فلسفی زنان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 502 بازدید, 20 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته فلسفه و سخن بزرگان
نام موضوع سخنان فلسفی زنان
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
ترس یک احساس ضروری برای بقاست
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
«‏کسی که یک عمر برای دیگران فداکاری کرده و غم خورده است،

اگر روزی خودش اندوهی به دل داشته باشد

همه دچار حیرت و بهت می‌شوند و از او انتظار ندارند برای خودش غصه بخورد.»
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
زیرکانه‌ترین راه برای تسلط بر هر جامعه‌ای تحقیر و محدود کردن زنان آن جامعه است…

زیرا زنانِ اسیر هرگز قادر نخواهند بود انسان‌هایی آگاه و آزادی‌خواه پرورش دهند و قادر نخواهند بود با عشق و آرامش مردان‌شان را در جدال با زندگی همراهی کنند
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه می‌کند. زنِ مجرد، خواه محروم‌مانده از پیوند، خواه طغیان‌کرده بر آن، و یا حتی بی‌اعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف می‌شود…
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
حتی می توان گفت تمام زنانی که به آن ها علاقه مند بودی، یا مشخصا زیبا بودند و یا حداقل بسیار جذاب و خواستنی
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
از صبح تا شب قاطرهایی با بارِ نقره به طرف ساحل می‌رفت. هر گرم نقره به قیمت قطره‌ای خون انسان تمام شده بود. صندوقهای امپراتور همچنان خالی بود، مردمش گرسنگی می‌کشیدند. دنیایی را نابود کرده بودیم، برای هیچ و پوچ نابودش کرده بودیم. شارل پنجم گفت: پس در همه جا شکست خورده‌ام
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
شما خواستار این حقید که حقیقت را در قلب خودتان جستجو کنید و این را به صدای بلند به همه می‌گویید؛ در این صورت، چه کسی می‌تواند جلودار دیوانه‌ها و قشریونی بشود که آنها هم با صدای بلند از حقیقت خودشان دم می‌زنند؟ ببینید چه تعداد فرقه‌های متفاوت بوجود آمده و هر کدام چقدر خرابی ببار آورده‌اند. یکی از راهبها گفت: همه‌شان در اشتباهند. گفتم: این را چطور می‌شود اثبات کرد، در حالی که شما هیچ مرجعی را قبول ندارید؟
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
محال است که آدم بتواند برای همه خوب باشد، همه را خوشبخت کند
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
علاج درد به اندازه خود درد رنج‌آور است
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,585
12,699
مدال‌ها
5
پدرم مرد. او را در گورستانی که مشرف به کارمونا بود دفن کردیم. در تابوت او که به ته قبر می‌رفت جنازه چروکیده خودم، گذشته بیهوده خودم را می‌دیدم که دفن می‌شد، و دلم به درد می‌آمد. «من هم مثل او، بی‌آنکه کاری کرده باشم، می‌میرم؟
 
بالا پایین