FROSTBITE
سطح
5
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Jul
- 2,178
- 6,962
- مدالها
- 4
***
خطها، فاصله سرد بر دل نشست؛ رد سکنا گسترده شد.
نگاهها، گذرا رهگذر شدند؛ اثرشان بر دلگاه دل جا گرفت.
لبها، سکنا را بر دستها افشاندند؛ خلأ سرشار شد.
حرفها، آهسته گذر کردند؛ صدا آنها در دل خفاک گرفت.
شب، نفس سرد گرفت؛ سکنا در دلها خفاک نشست.
خطها فاصله سرد بر دل نشست : جدایی و فاصله عاطفی
رد سکنا گسترده شد : خلأ و سردی سراسر وجود
نگاهها گذرا رهگذر شدند : نگاههای کم اثر و گذرا
لبها سکنا را بر دست افشاندند : دیالوگهای ناتمام و سکوت
خلأ سرشار شد : دل پر از نبود عشق و احساس
حرفها آهسته گذر کردند : دیالوگهای کوتاه و گذرا
صدای آنها در دل خفاک گرفت : اثر سردی و فاصله
سکنا بر دلها خفاک نشست : پایان شب و سلطه سردی
خطها، فاصله سرد بر دل نشست؛ رد سکنا گسترده شد.
نگاهها، گذرا رهگذر شدند؛ اثرشان بر دلگاه دل جا گرفت.
لبها، سکنا را بر دستها افشاندند؛ خلأ سرشار شد.
حرفها، آهسته گذر کردند؛ صدا آنها در دل خفاک گرفت.
شب، نفس سرد گرفت؛ سکنا در دلها خفاک نشست.
خطها فاصله سرد بر دل نشست : جدایی و فاصله عاطفی
رد سکنا گسترده شد : خلأ و سردی سراسر وجود
نگاهها گذرا رهگذر شدند : نگاههای کم اثر و گذرا
لبها سکنا را بر دست افشاندند : دیالوگهای ناتمام و سکوت
خلأ سرشار شد : دل پر از نبود عشق و احساس
حرفها آهسته گذر کردند : دیالوگهای کوتاه و گذرا
صدای آنها در دل خفاک گرفت : اثر سردی و فاصله
سکنا بر دلها خفاک نشست : پایان شب و سلطه سردی
آخرین ویرایش: