جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {سُهوتا} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط STARLET با نام {سُهوتا} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 722 بازدید, 23 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {سُهوتا} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط STARLET
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,457
14,831
مدال‌ها
4
ما در سایه‌ی ابهام‌های مسری قد کشیدیم؛
جایی که مغالطه به مثابه‌ی حقیقت پذیرفته شد،
و تحریف‌های مطهر، لباس نجات بر تن کردند.
دروغ‌ها، از سطح به ساختار رسیده بودند
و در حنجره‌ی هر واژه، زُه‌کلامی مسموم رسوب کرده بود.
اعتمادها، در اقلیم التباس پوسیدند
و دهان‌هامان، مدفن بی‌صدای معناهای عقیم‌شده شد.
ما نفس کشیدیم در هوایی که
نه پاک بود، نه آلوده؛
بلکه آمیخته به استتار حقیقت،
و پر از اکسیژن‌های ساختگی.
نجات‌مان از جنسی نبود که بشود لمس کرد؛
نجات‌مان، یک اُتُوپیای زهرآلود بود
که فقط از دور نجات به نظر می‌رسید.

 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,457
14,831
مدال‌ها
4
در جغرافیای ابهام‌های متراکم، مسیر نجات همیشه از دل سراب عبور می‌کرد. ما به‌جای حقیقت، به نسخه‌ی مقبول‌سازی‌شده‌ی دروغ دل بستیم؛ چون صادقانه بودن، هزینه داشت
و فریب، رایگان در دسترس بود.
هر پناهگاه لفظی، پر بود از مفاهیم بی‌ستون
و هر واژه، پیکری مجوف بود
که نام نجات را حمل می‌کرد
بی‌آنکه جوهری برای نجات داشته باشد.
هوایی که در آن نفس کشیدیم، نه آلوده بود، نه پاک، بلکه ترکیبی از دود مفاهیم غلط‌انداز و اکسیژن‌های تقلبی که فقط وانمود می‌کردند زنده‌ایم.

 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,457
14,831
مدال‌ها
4
هیچ‌ک.س نگفت نجات، همیشه با حقیقت می‌آید.
گاهی نجات، نقابِ دروغی‌ست
که آن‌قدر خوب جا افتاده
که ریشه‌ات را از گلویت بیرون نمی‌کشد.
ما بزرگ شدیم در اقلیمی
که هر دروغ، لباسی از نجابت واژگانی به تن داشت
و راست، در پستوی ترس خاک می‌خورد.
دروغ‌ها آن‌قدر باهوش بودند
که شبیه مرهم بیایند،
و ما آن‌قدر تشنه‌ی درمان،
که از زهر هم شفا تراشیدیم.
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,457
14,831
مدال‌ها
4
نجات، همیشه شکلی از زوالِ آراسته‌ست؛
با دکمه‌هایی از اطمینان،
و یقه‌ای که بوی استیصال می‌دهد.
دروغ‌ها در اقلیمی رشد کردند
که واژه‌ی «سکوت»، لهجه‌ی رسمی آدم‌ها بود.
لباس‌های‌شان از جنس «تعبیر» دوخته می‌شد،
نه حقیقت.
راست، آن‌قدر بر لبه‌ی زبان ماند
که له شد زیر دندانِ واهمه.
و ما؟
به جرعه‌ای فریب، وضو گرفتیم
تا عبادتِ مصلحت را آغاز کنیم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین