جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

روانشناسی شایع‌ترین اختلالات‌ روانشناختی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته روانشناسی توسط وفا با نام شایع‌ترین اختلالات‌ روانشناختی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,146 بازدید, 72 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته روانشناسی
نام موضوع شایع‌ترین اختلالات‌ روانشناختی
نویسنده موضوع وفا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط وفا
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
- افسردگي



احساس افسردگي احساسي است که همه ما در طول زندگي آنرا تجربه کرده ايم. اين احساس مي‌تواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگي کمک کند. اما در افسردگي باليني يا اختلالات دوقطبي اين احساس افسردگي بسيار شديد تر است. در اين حالت احساس افسردگي براي مدت طولاني باقي مي‌ماند و حتي انجام امور عادي زندگي را سخت يا غير ممکن مي‌سازد. در صورتي که شما افسرده شده باشيد متوجه اين تغييرات در خود شده ايد:



روحي احساس غمگيني که از بين نمي‌رود. احساس نياز به گريستن بدون هيچ دليلي ازدست دادن تمايل و رغبت به همه چيز عدم لذت بردن از چیزهایی که قبلا لذت می بردید. احساس بي قراري و آشفتگي از دست دادن اعتماد به نفس احساس بي ارزشي و نااميدي زودرنجي و تحريک پذيري فکرکردن به خود کشيفکرياز دست دادن قدرت فکر کردن مثبت و اميدوارانهاز دست دادن قدرت تصميم گيري حتي در موارد ساده مشکل تمرکز کردن



جسميکم شدن اشتها و وزنمشکل خوابيدنبيدار شدن زودتر از موقعاحساس خستگي کامليبوست

عدم تمايل به رابطه جنسي

رفتاريمشکل در شروع و به پايان رساندن کارها- حتي کارهاي روزمرهگريه کردن زياد و يا احساس نياز به گريه و عدم توانايي گريستنپرهيز از مواجهه با افراد



2- شيدايي يا هيجان



شيدايي يک احساس خوشحالي، افزايش انرژي و خوش بيني بيش از اندازه است. اين حالت مي‌تواند آنقدر شديد باشد که فکر کردن و قضاوت شما را تحت تاثير قرار دهد. ممکن است تفکرات عجيبي راجع به خود داشته باشيد، تصميمات بدي بگيريد و به صورت شرم آور، مضر و گاهي خطرناک رفتار کنيد.

مانند حالت افسردگي، در اين حالت هم زندگي فرد مختل مي‌شود و مي‌تواند روابط و کار فرد را تحت تاثير قرار دهد. در حالتي که اين حالت خيلي شديد نباشد به آن شيدائي خفيف مي‌گويند.

در صورتي که شما شيدا شويد ممکن است حالات زير را در خود مشاهده کنيد:

روحيبسيار شاد و مهيجعصبي و برانگيخته شدن توسط کساني که در خوش بيني شما شريک نمي‌شونداحساس برتر بودن بيش از اندازهفکريپر از ايده هاي جديد و مهيجپريدن از يک ايده يه ايده ديگرشنيدن صداهايي که افراد ديگر نمي‌شنوندجسميبي ميل يا ناتوان از خوابيدنپر انرژيافزايش تمايل به رابطه جنسي



رفتاري برنامه ريزي هاي بلندپروازانه و غير واقعيبسيار فعال و پر جنب و جوش رفتارهاي نا معمول حرف زدن سريع – ديگران ممکن است متوجه صحبتهاي شما نشوند. تصميمات عجولانه و گاهي با نتايج مصيبت بار ولخرجي احساس صميميت زياد بروز بيش از حد احساسات

اگر شما در اواسط دوره شيدايي براي اولين بار باشيد، ممکن است متوجه هيچ چيز غير عادي نشويد. حتي دوستان و خانواده شما نيز ممکن است متوجه نشوند. حتي ممکن است اگر کسي سعي کند در اين مورد نظري ابراز کند ناراحت شويد. در اين حالت شما به تدریج در انجام امور روزمره و ارتباط با افراد دچار مشکل می شوید.
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
علايم جنون(Psychotic)

اگر دوره هاي شيدايي و يا افسردگي خيلي جدي شود، شما ممکن است دچار علايم جنون شويد.

حالت شيدايي: علايم اين حالت شامل احساس خود بزرگ بيني است -اينکه مسئول انجام يک ماموريت مهم بوده يا از يک قدرت بسيار زياد برخوردار است. حالت افسردگي: احساس گناه شديد، احساس بدترين بودن و يا حتي احساس عدم وجود.

علاوه بر اين اعتقادات نامعقول فرد ممکن است دچار توهم شده که شامل شنيدن ديدن بوييدن و يا لمس کردن چيزها يا کساني که وجود ندارند.

بين دوره ها:

قبلا بر اين باور بودند که اگر شما از اختلالات دو قطبي رنج مي‌بريد، بايد در بين دوره هاي افسردگي و شيدايي خلق متعادل داشته باشند . اما اکنون مي‌دانيم که در اين حالت علي رغم بهبود ظاهري ممکن است علايم افسردگي خفيف و مشکلات ذهني ادامه پيدا کند.

درمان

براي پيشگيري از پيشرفت نوسانات خلقي به حالت افسردگي – شيدايي ميتوان اقداماتي انجام داد که در ادامه از انها نام برده مي‌شود .اما در اغلب موارد درمان دارويي هم مورد نياز است تا

خلق شما را تثبيت کند(پيشگيري)

درمان دوره هاي افسردگي و شيدايي

تجويز دارو براي تثبيت حالت روحي

چندين نوع تثبيت کننده وجود دارد که اغلب نيز براي درمان صرع به کار مي‌روند. اما در بين آنها ليتيوم(که نوعي نمک معدني است) موثرترين آنهاست.



ليتيوم:

ليتيوم به مدت پنجاه سال است که به عنوان تثبيت کننده حالت خلقي به کار مي‌رود. اما چگونگي عملکرد آن هنوز مشخص نيست. از ليتيوم براي درمان هردونوع افسردگي و شيدايي استفاده مي‌شود.

درمان با ليتيوم بايد توسط روانپزشک شروع شود.تعيين مقدار دقيق ليتيوم در بدن لازم است. مقدار کم آن بي اثر و مقدار زياد آن سمي است. بناباين شما بايد به طور مرتب در چند هفته اول آزمايش خون دهيد تا مطمين شويد که از مقدار مناسبي استفاده مي‌کنيد. با ثابت شدن مقدار دارو پزشک شما مي‌تواند ليتيوم را همراه با آزمايش خون منظم براي شما تجويز کند.

مقدار ليتيوم در خون به مقدار آب بدن بستگي دارد. اگر آب بدن کم شود مقدار ليتيوم در خون بالا رفته و احتمال بروز اثرات منفي آن و يا حتي اثرات سمي آن وجود دارد. بنابراين بسيار مهم است که:

· آب بسيار بنوشيد- مخصوصا در مواقعي که هوا گرم است و يا فعاليت شما زياد است .

· چايي و قهوه کمتر مصرف کنيد- چون آنها باعث افزايش ادرار مي‌گردند. حداقل سه ماه يا بيشتر طول مي‌کشد تا اثرات ليتيوم پديدار شود. در اين مدت با اينکه تغيير حالت روحي شما ادامه دارد بايد به خوردن قرصهاي ليتيوم ادامه دهيد.

·

اثرات جانبي

اثرات زير در چند هفته اول شروع مصرف خود را نشان مي‌دهند. اين اثرات نا مطلوب هستند اما با گذشت زمان بهبود مي‌يابند.

احساس تشنگي

ادرار زيادتر از معمول افزايش وزن

اثرات جانبي نا معمول تر شامل:

تاري ديد ضعيف شدن ماهيچه‌هاي بدناسهال لرزش ضعيف دستها احساس بيمار بودن
اين اثرات معمولا با کم کردن دوز بهبود مي‌يابد.
اگر سطح ليتيوم در خون شما خيلي بالا باشد، شما حالات زير را تجربه خواهيد کرد:
استفراغ کردن تلو تلو خوردن لکنت زبان
در اين حالت بايد هرچه سريعتر با پزشک تماس گرفت
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
آزمايش خون

در ابتدا شما بايد هر هفته يکبار براي اطمينان از درست بودن سطح ليتيوم در خون آزمايش دهيد. تا وقتي که مصرف ليتيوم ادامه دارد اين آزمايشات نيزادامه دارد. اما پس از چند ماه اول تعداد آزمايشات کم مي‌شود.

استفاده طولاني از ليتيوم ممکن است به کليه و غده تيروييد اسيب رساند. بهتر است هر چند ماه يکبار براي اطمينان از کارکرد صحيح آنها آزمايش داد. در صورت بروز مشکل شما بايد از ليتيوم را متوقف کرده و از يک جايگزين استفاده کنيد.

مراقبتهاي شخصي

استفاده از رژيم غذايي مناسب

نوشيدن مرتب نوشيدني هاي غير شيرين. اينکار به نگه داشتن سطح آب و نمک بدن شما کمک مي‌کند. غذا خوردن منظم – اينکار به تعادل مايعات بدن کمک مي‌کند. کاهش مصرف کافيين در چاي ، قهوه و نوشابه- اين مواد با افزايش ادرار سطح ليتيوم را بالا مي‌برند.

تثبيت کننده هاي ديگر خلقي

گرچه ليتيوم موثرترين تثبيت کننده است، اما داروهاي ديگري نيز وجود دارد.

که يک ضد تشنج است. اما هنوز شواهد کافي وجود ندارد که سديم والپروت به اندازه ليتيوم موثر است . اين دارو نبايد براي خانمهادر سنين باروري تجويز شود. کاربامازپين اثر کمتري داشته و کمتر براي اختلالات دو قطبي استفاده مي‌شود. اما اگر براي شما مناسب است نيازي به تغيير آن نيست. تجويز هاي ضد جنون جديد (مثل اولانزاپين) نيز مي‌تواند به عنوان تثبيت کننده استفاده شود.


بهترين دارو براي من کدام است؟

شما بايد در اين مورد با روانپزشک خود مشورت کنيد، اما چند قاعده کلي وجود دارد،

ليتيوم، سديم والپروت، اولانزاپين معمولا براي درمان طولاني مدت تجويز مي‌گردند. کارمازپين براي مواقعي که نوسان خلق سريعتر و متناوب تري داريد پيشنهاد مي‌گردد. ترکيب دارويي نيز کاهي لازم است

بطور کلي بهترين دارو به وجود شما بستگي دارد. يک دارو ممکن است براي يک نفر مناسب باشد ولي در شخص ديگري اثر خوبي نداشته باشد. اما براي اولين تجويز اصولا دارويي تجويز مي‌گردد که تاثير بيشتري در ديگران نشان داده است.

بدون دارو چه اتفاقي مي‌افتد؟

ليتيوم 30 تا 40 درصدازاحتمال عود بیماری کم مي‌کند، اما هرچه تعداد دوره هاي شيدايي شما بيشتر باشد، احتمال عود آن هم بيشتر است.
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
روشهاي درماني روانشناسي

در فاصله بين دوره هاي شيدايي يا افسردگي، درمانهاي روانشناسي مي‌تواند موثر ابشد. اين درمانها بايد حدود 16 جلسه يک ساعته به مدت 6 تا 9 ماه باشند.

اين درمانها شامل:

تربيت رواني(Psycho education)- دانستن بيشتر در مورد اختلالات دو قطبي تحت نظر داشتن حالت روحي- کمک کردن به شما براي شناخت زمانهاي تغيير حالت روحي استراتژي خلقي- کمک کردن براي جلوگيري از تغيير حالت روحي به شيدايي يا افسردگي کاملکمک براي افزايش مهارتهاي سازگاري شناخت و رفتار درماني(CBT) براي افسردگي

درمان يک دوره افسردگي يا شيداييدوره افسردگي

داروهاي افسردگي معمولا بايد به داروهاي تثبيت کننده خلقی اضافه شود. متداول ترين اين داروهاSSRIs (مهار کننده هاي جذب سروتونين) است. اين داروها بر يک ماده شيميايي در مغز به نام سروتونين تاثير گذاشته و به نظر مي‌رسد که با مصرف اين دارو نسبت به داروهاي ديگر احتمال تغيير خلق به حالت شيدايي کمتر است. داروي قديمي ضد افسردگي تري سيکليک به علت نداشتن اين خصوصيت توصيه نمي‌گردد.

در صورتي که شما به تازگي يک دوره شيدايي داشته و يا اختلال خلق تناوبي سريع را تجربه کرده ايد، داروهاي ضد افسردگي ممکن است منجر به بازگشت حالت شيدايي شوند. در اين حالت بهتر است سطح داروي تثبيت کننده را افزايش داده و از داروهاي ضد افسردگي استفاده نکرد. داروهاي ضد افسردگي پس از 2 تا 6 هفته استفاده باعث بهبود حالت خلقي مي‌شوند، اما خواب و اشتها زودتر بهبود پيدا مي‌کند. مصرف اين دارو بايد حداقل 8 هفته پس از بهبود افسردگي ادامه پيدا کند و سپس بايد به آرامي‌از مقدار آنها کاسته شود.

حتي پس از بهبودي بهتر است همواره اين قرصها را با توجه به نظر روانپزشک همراه داشته باشيد. اگر خيلي زود مصرف قرصها را ترک کنيد، احتمال عود افسردگي در شما زياد است. اگر شما به يکباره مصرف را قطع کنيد، ممکن است دچار علايم ترک (Withdrawal ) شويد.

در صورتي که دوره شيدايي را تجربه کرديد، نبايد داروهاي ضد افسردگي را براي مدت طولاني مصرف کنيد.



شيدايي و دوره هاي افسردگي مخلوط

در اين صورت هرگونه داروي ضد افسردگي بايد متوقف شود. داروي تثبيت کننده و يا داروهاي ضد جنون به تنهايي و يا حتي همراه هم مي‌توان استفاده کرد. داروهاي ضد جنون در اسکيزوفرني استفاده مي‌شوند اما مي‌توان براي کم کردن فعاليت بيش از اندازه، خودبزرگ بيني، بي خوابي و از بين بردن دوره شيدايي استفاده کرد.

داروهاي ضد جنون قديمي تر مثل کلروپرومازين و هالوپريدول اثرات جانبي مثل لرزش و گرفتگي عضلات دارند. برخي از داروهاي جديدتر مثل رسيپريدون و اولانزاپين بدون اين اثرات جانبي نامناسب مي‌توانند علايم شيدايي را کاهش دهند.

پس از شروع درمان، علايم ممکن است پس از چند روز بهبود يابند اما درمان بايد چندين ماه ادامه پيدا کند. براي رانندگي در مدت مصرف بايد با پزشک خانواده خود مشورت نماييد.



 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2

فوبیای خاص​


فوبیاهای خاص (specific phobias) عبارتند از ترس های افراطی، غیرمنطقی، و مداوم نسبت به یک شیء یا یک وضعیت خاص.
فوبیا ریشه یونانی دارد و از فوبوس، یکی از خدایان یونانی که دشمنان خود را می ترساند، مشتق شده است.
محرک های فوبيازا معمولا ترس بسیار شدیدی ایجاد می کنند و به همین دلیل، افراد فوبیک برای اجتناب از آنها استراتژی هایی بکار میبرند تا احتمال مواجه شدن با محرک های فوبیازا به حداقل برسد (رفتارهای ایمنی).
افراد فوبیک معمولا میدانند که ترس آنها از یک موقعیت یا رویداد فوبیازا بیش از حد زیاد یا غیر منطقی است، اما مجموعه ای از باورهای فوبیک (phobic beliefs) ایجاد کرده اند که ظاهر ترس آنها را در کنترل دارد.
این باورها در درون خود اطلاعاتی به همراه دارند، اطلاعات درباره این که چرا فکر این یا آن محرک تهدیدآمیز است و وقتی در وضعیت فوبیک قرار دارند چه واکنشی نشان دهند (مثل اجتناب از مواجهه با آن محرک).
امروزه بسیاری از روشهای درمان فوبیاهای خاص برای این طراحی شده اند که باورهای غلط را به چالش بکشند و آنها را با افکار بهتری جایگزین کنند که نزدیک شدن به محرک های فوبيازا و مواجهه با آنها را تشویق و تقویت می کنند. معیارهای 5-DSM برای فوبیاهای خاص را در جدول زیر مشاهده نمایید

معیار فوبیاهای خاص
A.ترس یا اضطراب شدید نسبت به یک شی با یک موقعیت خاص(مثلا، پرواز با هواپیما، ارتفاع، حیوانات ،آمپول، مشاهده خون).
توجه: کودکان ممکن است این ترس یا اضطراب را با گریه، قشقرق، بی حرکت ماندن، یا چسبیدن به بزرگترها نشان دهند.

B . شئ یا موقعیت فوبیک تقریبا همیشه باعث ترس یا اضطراب بلافاصله می شود.

C . فرد تمام تلاش خود را به کار می برد تا از شیء یا موقعیت فوبیک اجتناب کند یا این شئ یا موقعیت فوبیک را با ترس یا اضطراب بسیار زیاد تحمل می کند.

D . شدت ترس یا اضطراب با شدت خطری که از طرف اشیا یا موقعیت های خاص او را تهدید می کند تناسب ندارد.
(توجه داشته باشید که "تناسب نداشتن" به شرایط اجتماعی - فرهنگی اشاره دارد.)

E . ترس، اضطراب، یا اجتناب دایمی و تکراری است، و معمولا ۶ ماه یا بیشتر طول می کشد.

F . ترس، اضطراب، یا اجتناب باعث می شود فرد به رنج یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر جنبه های مهم زندگی دچار شود. (فرد از این موضوع به شدت ناراحت است (دیسترس شخصی دارد) و عملکرد او در کارها و وظایف اجتماعی، شغلی، و سایر زمینه های مهم مختل می شود)

G . این اختلال را نمی توان با سمپتوم های یک اختلال روانی دیگر توضیح داد، از جمله، ترس، اضطراب، و اجتناب از موقعیتهای مرتبط با سمپتوم های پنیک - مانند ، یا سایر سمپتوم های ناتوان کننده (مثلا، در آگورافوبیا)؛
اشیا یا موقعیتهای مرتبط با وسواسها (مثلا، در اختلال وسواسی- اجباری)؛
یادآورهای رویدادهای تروماتیک (مثلا، در اختلال PTSD)؛
جدایی از خانه یا افراد دلبسته (مثلا، در اختلال اضطراب جدایی)،
یا موقعیت های اجتماعی (مثلا، در اختلال اضطراب اجتماعی)

اسپسیفایرها:
فوبی حیوان (مثلا، عنکبوت، حشرات، سگ).
فوبی محیط طبیعی (مثلا، ارتفاع، طوفان، آبهای عمیق (مثلا، برکه، دریاچه، دریا، استخر).
فوبی خون - آمپول - زخم (سرنگ، سوزن، رویه های پزشکی تهاجمی (مثلا، بخیه زدن، جراحی)).
فوبی موقعیتی (مثلا، هواپیما، آسانسور، مکان های بسته).
سایر موارد (مثلا، موقعیت هایی که ممکن است به گیر کردن چیزی در گلو یا به استفراغ منجر شوند.
در کودکان (مثلا، صداهای بلند یا کسانی که لباس های مخصوص پوشیده اند (مثلا، کسانی که لباس بابانوئل یا لباس میکی ماوس پوشیده اند))
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
شایع ترین فوبیاهای خاص

اکثر فوبیاها معمولا روی گروه های نسبتا کوچکی از اشیاء و موقعیت ها متمرکز می شوند (خاص فقط یک شئ یا یک رویداد هستند )
و مهم ترین آنها عبارتند از فوبیای حیوانات (از جمله ترس از مار، عنکبوت، موش، سوسک، حلزون، کرم)، فوبیای دندان پزشکی، فوبیای آب های عمیق(deep water phobia) ، فوبیای ارتفاع ، کلاستروفوبیا ( claustrophobia ترس از محیط های بسته) و مجموعه ای از فوبیاهای خون، زخم، و آمپول (که به BII معروف است (blood - injury - injection phobia)).
سایر فوبیاها عمومیت کمتری دارند و از این لحاظ که تا چه حد تهدید واقعی به حساب می آیند، می توان آنها را غیرعادی دانست.
از این گونه فوبیاها، می توان ترس از انواع پنبه (گوش پاک کن، پنبه توپک)، دکمه، شکلات، عروسک و گیاهان را نام برد.
بعضی شواهد نشان داده است که اگر فرد از یک فوبیای خاص رنج ببرد، احتمال اینکه از یک یا چند فوبیای دیگر نیز رنج ببرد بیشتر خواهد بود.
بنابراین، احتمال کاموربیدیتی برای همه فوبیاها بالاست.
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
خلاصه شیوع فوبیاهای خاص
(فوبیای محیط های طبیعی از همه شایع تر است)

(منبع:ricyclic antidepressants andbenzodiazepines)
1. فوبیای حیوانات، که طبق تخمین های مختلف از منابع مختلف، %3.3 تا %7 است. این نوع فوبیا در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از همه بیشتر شایع است.

2. فوبیای محیط های طبیعی، %8.9 تا %11.6 در این گروه، ارتفاع هراسی یا فوبیای ارتفاع از همه شایع تر است (%3.1 تا %5.3).

3. فوبیاهای موقعیتی، %5.2 تا %8.4 در این گروه، ترس از محیط های بسته (کلاستروفوبیا) بیشترین نرخ شیوع را دارد (%3.2 تا %3.3)
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
علل فوبیاهای خاص:
تلاش برای توضیح فوبیاهای خاص گذشته طولانی دارد و به روزهای اول رویکرد روان کاوی فروید و رویکرد شرطی سازی، که مورد علاقه واتسون و سایر رفتارگرایان بود، بر می گردد.
روند کار این بود که تنها با یک نظریه (مثل شرطی سازی عامل) همه انواع فوبیاها توضیح داده شود، اما امروزه عقیده بر این است که فوبیاهای مختلف علت های مختلف دارند.
اکنون این بحث وجود دارد که آیا فوبیاها را فرایندهای تکاملی، به طور بیولوژیک تعیین می کنند یا واکنش هایی هستند که فرد در طول زندگی یاد می گیرد.

رویکرد روانکاوی در فوبیا
بیش از صد سال است که روان شناسان مفتون فوبیاها شده اند. شاید به این علت که فوبیاها به صورت ترس غیر منطقی از چیزهایی نشان داده می شوند که اصلا خطرناک نیستند یا خطر واقعی آنها بسیار کم است.
علاوه بر آن، نمی توان این فوبیاها را با نظریه های یادگیری و تجربه های گذشته، مثل رویدادهای تروماتیک توضیح داد. این کار باعث شده است که بعضی رویکردهای پسیکولوژیک، فوبیاها را نشانه های نمادین بعضی مشکلات روانی و عمیق دیگر بدانند.
برای مثال، رویکرد روان کاوی، که فروید طرفدار آن بود، فوبیا را نوعی دفاع در مقابل اضطراب ناشی از تمایلات غریزی و سرکوب شده اید (id) می دانست و معتقد بود که رویدادها یا موقعیت هایی که با غریزه سرکوب شده ارتباط نمادین دارند باعث ترس می شوند. یک مورد کلاسیک، «هانس کوچولو» است که نسبت به اسب فوبیای شدید داشت.
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
رویکرد شرطی سازی کلاسیک در فوبیا
تلاش برای توضیح فوبیاها با فرآیند شرطی سازی کلاسیک، به داستان معروف «آلبرت کوچولو» برمی گردد که در سال ۱۹۲۰ واتسون و رینر با او یک آزمایش انجام دادند.
آلبرت یک کودک ۱۱ ماهه بود که واتسون و رینر تلاش کردند ترس از یک موش سفید و دست آموز را در او شرطی کنند.
آنها این کار را با همراه کردن موش (محرک شرطی، یا محرک غیر طبیعی) با رویدادی وحشتناک (محرک غیرشرطی یا طبیعی) انجام دادند.
رویداد وحشتناک عبارت بود از صدای بلندی که با زدن چکش به یک میله آهنی تولید می شد. این کار باعث ترس آلبرت می شد ( پاسخ غیرشرطی یا طبیعی).
بعد از چند بار همراه کردن موش با صدا، آلبرت هر وقت موش را میدید شروع می کرد به گریه کردن (پاسخ شرطی، پاسخ غیر طبیعی).
این نوع توضیح در ۶۰ سال گذشته بسیار رایج بوده است و امروزه نیز روش های پیچیده تر و جدیدتری برای شرطی سازی فوبیاهای خاص ایجاد شده است.
مدل دو عاملی مورر (Mowrer ' s two - factor model) درباره اختلالات اضطرابی، که در سال ۱۹۴۷ ارائه شد، هنوز هم در نظریه های سبب شناسی فوبیاهای خاص و سایر اختلالات اضطرابی نفوذ دارد. مدل مورر می گوید اختلالات اضطرابی، در دو مرحله روی می دهند:

از طریق شرطی سازی کلاسیک، فرد یاد می گیرد که از یک محرک خنثی، که در اثر جفت یا همراه شدن با یک محرک آزارنده، به محرک شرطی تبدیل می شود، بترسد.از طریق شرطی سازی عامل، فرد با اجتناب کردن از محرک شرطی از اضطراب رها می شود. این پاسخ اجتنابی (avoidant response) حفظ می شود و ادامه می یابد زیرا تقویت کننده است (از ترس فرد می کاهد).

البته توضیح همه فوبیاها (و در کل، اختلالات اضطرابی) با نظریه های شرطی سازی دشوار است.

بعضی از انتقادات وارده عبارتند از:

برای شرطی سازی، حضور تجربه های تروماتیک الزامی است، اما بسیاری از افراد فوبیک هیچ گونه رویداد تروماتیک یا تجربه ناگواری که بتواند باعث آغاز فوبیا شده باشد به یاد نمی آورند. این گفته مخصوصا درباره فوبیای مار و عنکبوت صدق می کند.

بسیاری از کسانی که همراه با یک موقعیت خاص، به درد یا وحشت دچار می شوند، از فوبیا رنج نمی برند.

برای مثال بسیاری از کسانی که به علت جراحی دندان به درد های شدید و وحشتناک دچار میشوند ،فوبیای دندان پزشکی پیدا نمیکنند.رویکردهای تئوریک ساده در مورد شرطی سازی، اعتقاد دارند که همه محرکها، برای تداعی شدن با محرکهای آزارنده، از شانس مساوی برخوردارند، اما ترس ها و فوبیاها با محرکها و تجربه ها رابطه یکسان و منطقی ندارند.مردم، در مورد حیوانات (مار، عنکبوت)، ارتفاع، آبهای عمیق، مرگ، رعد و برق، و آتش آسان تر دچار فوبیا می شوند تا در مورد چکش، پریز برق، چاقو، یا اسلحه، با این که این محرکها می توانند درد و رنج بیشتری به وجود آورند.با در نظر گرفتن موارد بالا، توضيح مبتنی بر شرطی سازی کلاسیک نمی تواند برای همه فوبیاها کافی باشد، اما شواهد محکمی وجود دارد دال بر این که تجربه های تروماتیک و شرطی کننده می توانند حداقل بعضی فوبیاها را به وجود آورند.
 
موضوع نویسنده

وفا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,275
1,063
مدال‌ها
2
درمان های فوبیای خاص
از قدیم، درمان موفقیت آمیز فوبیا معمولا بر نوعی مواجه سازی (اکسپوژر) با محرک یا موقعیت فوبيازا متکی بوده است.
در گذشته، تکنیکهای رفتار درمانی مورد استفاده برای فوبیای خام عبارت بوده است از: حساسیت زدایی سیستماتیک، غرقه سازی، و شرطی سازی متقابل.
مسأله مهم در درمان فوبیاهای خاص، رسیدگی به باورهای فوبیک است که افراد درباره رویداد با وضعیت فوبیازای خود دارند. این باورها معمولا غلط هستند زیرا با واقعیت تهدید (یا عدم وجود آن) که محرک های فوبيازا ایجاد می کنند همخوانی ندارند و در ضمن، باعث تداوم ترس و اجتناب می شوند.
افراد فوبیک چون بشدت سعی می کنند با محرک های فوبیازا مواجه نشوند به ندرت با شواهدی روبرو می شوند که نشان میدهند باورهای فوبیک آنها اشتباه هستند (برای مثال، اجتناب همیشگی از عنکبوت باعث می شود که افراد فوبیک هرگز فرصتی به دست نیاورند تا این باور غلط را که <عنکبوت به من آسیب فیزیکی خواهد رساند> به چالش بکشند و عدم صحت آن را به خودشان ثابت کنند).
خصوصیت مهم مواجهه درمانی (اکسپوژر تراپی) فراهم آوردن چنین فرصتی است
 
بالا پایین