- Oct
- 37
- 135
- مدالها
- 2
میونگ_اره بریم.
بعد از صحبت با میونگ رفتیم پیش بقیه و پشت میز نشستیم تا صبحانه بخوریم.
داشتیم میخوردیم که من گفتم:
من_یوری دوست داری بریم دوتایی امروز بگردیم؟
یوری یه کم هول کرد و خجالت کشید و تند تند سرشو سمت چپ و راست تکون داد و گردنشو خاروند و گفت:
یوری_ اممم با منی؟ باشه بریم خیلی هم خوب.
_از زبان یوری_
بعد از صبحانه رفتم توی اتاق و یه تیشرت نیمتنه سیاه ساده با مام استایل پوشیدم و کتونی سفیدی پا زدم.
وقتی رفتم پایین دیدم تهیونگ با شلوارلی آبی آسمونی و یه لباس مشکی سفید آستین کوتاه پوشیده بود.
تهیونگ_خوشگل شدی.
من_ممنون تاحالا این لباستو ندیده بودم قشنگه.
تهیونگ_پیاده بریم یا با ماشین.
من_پیاده بریم.
تهیونگ_اوکی.
و رفتیمو بیشتر جاهای بوسان رو گشتیم و کلی خرید کردیم
بعد از صحبت با میونگ رفتیم پیش بقیه و پشت میز نشستیم تا صبحانه بخوریم.
داشتیم میخوردیم که من گفتم:
من_یوری دوست داری بریم دوتایی امروز بگردیم؟
یوری یه کم هول کرد و خجالت کشید و تند تند سرشو سمت چپ و راست تکون داد و گردنشو خاروند و گفت:
یوری_ اممم با منی؟ باشه بریم خیلی هم خوب.
_از زبان یوری_
بعد از صبحانه رفتم توی اتاق و یه تیشرت نیمتنه سیاه ساده با مام استایل پوشیدم و کتونی سفیدی پا زدم.
وقتی رفتم پایین دیدم تهیونگ با شلوارلی آبی آسمونی و یه لباس مشکی سفید آستین کوتاه پوشیده بود.
تهیونگ_خوشگل شدی.
من_ممنون تاحالا این لباستو ندیده بودم قشنگه.
تهیونگ_پیاده بریم یا با ماشین.
من_پیاده بریم.
تهیونگ_اوکی.
و رفتیمو بیشتر جاهای بوسان رو گشتیم و کلی خرید کردیم