جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شعر های سپید شمس لنگرودی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام شعر های سپید شمس لنگرودی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,795 بازدید, 166 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شعر های سپید شمس لنگرودی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
من یک جاده‌ام
می‌آیم
بی‌آنکه آمده باشم
می‌رسم
بی‌آنکه قدم بردارم
به دوردست جاده نگاه می‌کنم
پیش پای توام ...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
آرام باش عزیز من، آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می‌رویم ، چشم‌های مان را می‌بندیم ، همه جا تاریکی است

آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می‌آوریم
و تلالو آفتاب را می‌بینیم
زیر بوتهطای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری
طالع می‌شود ...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
و تپش‌های بهار را می‌شمارم
در قلب پرندگان
و لرزش خارها و برگ و بهار را می‌شمارم
بی‌شمار
تویی
که در تمام خانه پراکنده‌ای...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
تو که پیش منی...
آفتاب انگار شوخی اش گرفته...
زیر پیرهنم می دود...
ماه انگار شوخی اش گرفته...
و همین الان است ...
که بیاید پایین با ما بازی کند....
تو که با منی...
صبحانه ی من ...
لیوانی کهکشان شیری است...
و تکه های تازه رعد و برق در بشقابم...
برق می زند...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
برای آنچه که دوستش داری
از جان باید بگذری
بعد ...
می ماند زندگی
و آنچه که دوستش داشتی ...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
من
لب به سخن نمی‌گشایم
که تو را
برای همیشه در قلبم
به ابدیَّت‌هایِ ناشناخته باز بَرم
لب به سخن نمی‌گشایم
که برای همیشه
با تو بمانم !
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
پرنده کوچکی که نمی‌دانم نامش چیست
حروف نام تو را
بر کتابم می‌ریزد
آفتاب ،
به شکل پروانه‌ای از مس
گرد صدایم ،
بال می‌زند
و می‌دانم سکوت
فقط به خاطر من سکوت است ..
اما من ،
دلتنگ توام
شعر می‌نویسم
و واژه‌هایم را کنار می‌زنم !
که تو را ببینم ...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
دلم می خواهد چنان بنوشمت
که در استخوانم حل شوی،
آسمان آب شده در تنگ بلورین من،
موجی کف بر لبم که به اشتیاقِ تو
تا ساحل می دوم،
و لب پر زنان به بستر خود می روم
بی آنکه تو را ببینم...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
دست‌های تو انگار
پرچم‌های صلح‌اند
بر خرابه‌ی روزهای من
که جز نشانه‌ای از گنج‌ها در او باقی نیست
زورق‌ها و نگهبانانی
که باروت کشف‌شده را به جزیره‌ی دور می‌برند.
دست‌های تو انگار
سیم‌های تارند
که ترانه‌های حرام را پنهانی
در آتش رودخانه‌های‌شان حفظ می‌کنند،
رودهایی روشن
که صورت سربازهای شکست‌خورده را
در آتش زخم‌ها می‌شویند.
دست‌های تو
صبحی روشن‌اند
صبح جمعه‌ی پاییز
که زیر ملافه‌ی سردی به موسیقی دوری گوش می‌کنم
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را بر اندامم رواج می‌دهی
به پاس همین دست‌هاست
که تو را
دوست دارم.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
شعرم
همهمه ی پنهان توست
گل شب بوی من!
میخواهم تو را
در عبور عطر شبانه ام بشناسند.
 
بالا پایین