فایل شده [شهرِ غم] اثر «زری کاربر انجمن رمان‌بوک»

[itszari.]

۸) وقتی نمی‌توانی..
وقتی نمی‌توانی حرف بزنی.
من از چشمانت می‌خوانم‌.
وقتی نمی‌توانی نگاهم کنی.
من جایِ تو نگاهت می‌کنم.
وقتی تو نمی‌توانی صدایم کنی.
من جایِ تو صدایت می‌کنم.
ولی وقتی تو می‌روی!
من بغض را در گلویم خفه می‌کنم.
ولی وقتی تو می‌روی!
من حرف را در سی*ن*ه‌ام آه می‌کنم.
ولی وقتی تو می‌روی!
مثلِ شمع کم‌کم آب می‌شوم.

 

[itszari.]

۹) من و تو
شمعدانی‌ها هم حتی بهانه‌ات را می‌گیرند.
دلِ بی‌قرارِ من هم هر شب بهانه‌ات را می‌گیرد.
تو کجایی؟
ای عشقِ من بگو؟
دلِ توام بهانه‌ام را می‌گیرد؟

 

[itszari.]

۱۰) تو کیستی؟
تو کیستی که وقتی نیستی
شهر را غم فرا می‌گیرد!
تو کیستی که وقتی نیستی
شهر را باران فرا می‌گیرد!

 

[itszari.]

۱۱) بی‌تو
شهر بی‌تو پر از عذاب است
خنده بی‌تو محال است

 

[itszari.]

۱۲) وقتی شبم را غم فرا می‌گیرد.
وقتی شبم را غم فرا می‌گیرد
امیدی کوچک در قلبمی
وقتی شبم را غم فرا می‌گیرد
چراغ روشنی‌بخش در جسممی
وقتی شبم را غم فرا می‌گیرد
هر ثانیه و هر لحظمی

 

[itszari.]

۱۳) چشم گشوده
صبح که بیدار می‌شوم زیبایِ من چشم گشوده
خنده‌های زیبایش.
ببین چه زیبا زمین را فرش گشوده!
دلم برایش پرپر می‌زند.
ببین چه زیبا چشم گشوده؟

 

[itszari.]

۱۴) دوستش دارم
خنده‌هایش دنیایی‌است!
دوستش دارم.
رسیدن به او به‌به چه رویایی‌است!
دوستش دارم.
دیدنِ او وقتی می‌خندد تماشایی‌است!
دوستش دارم.

 

[itszari.]

۱۵) می‌خواهمت
تو خود عشقی واسه من
می‌خواهمت
حوریه بهشتی واسه من
می‌خواهمت
تو باغ بهاری واسه من
می‌خواهمت

 

[itszari.]

۱۶) ای عشق
در شهر غم‌هایم بیا و خنده‌هایم باش
ای عشق
در شهر غم‌هایم بیا و قرارم باش
ای عشق
در شهر غم‌هایم بیا و تک ستاره‌ی قلبم باش
ای عشق
من می‌خواهمت
ای عشق
ای عشق
ای عشق

 

[itszari.]

۱۷) چو دارمش
چو دارمش خوش‌حالم
مثل قاصدک در دستانش
چو دارمش خوش‌حالم
مثل نمِ باران در موهایش
چو دارمش خو‌ش‌حالم
مثلِ ماهِ در چشمانش
چو دارمش خوش‌حالم
مثلِ پیچِ جاده در موهایش