جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شهریارِ جان ‌

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام شهریارِ جان ‌ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,190 بازدید, 160 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شهریارِ جان ‌
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ای گل به شکر آنکه در این بوستان گلی
خوش دار خاطری ز خزان دیده بلبلی

فردا که رهزنان دی از راه میرسند
نه بلبلی به جای گذارند و نه گلی

دیشب در انتظار تو جانم به لب رسید
امشب بیا که نیست به فردا تقبلی

گلچین گشوده دست تطاول خدای را
ای گل بهر نسیم نشاید تمایلی

گردون ز جمع ما همه تفریق می کند
با این حساب باز نماند تفاضلی

عمر منت مجال تغافل نمی دهد
مشنو که هست شرط محبت تغافلی

ای باغبان که سوختی از قهرم آشیان
روزی ببینمت که نه سروی نه سنبلی

حالی خوش است کام حریفان به دور جام
گر دور روزگار نیابد تحولی

گر دوستان به علم و هنر تکیه کرده اند
ما را هنر نداده خدا جز توکلی

عاشق به کار خویش تعلل چرا کند
گردون به کار فتنه ندارد تعللی

شکرانه تفضل حسنت خدای را
با شهریار عاشق شیدا تفضلی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تا کِی در انتظار گذاری به زاری‌ام؟
بازآی بعد از این‌همه چشم‌انتظاری‌ام

دیشب به یاد زلف تو در پرده‌های ساز
جانسوز بود شرح سیه‌روزگاری‌ام

بس شِکوه کردم از دلِ ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرِ سازگاری‌ام

شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مُرد
چشمی نماند شاهد شب‌‌زنده‌داری‌ام

طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
مانَد به شیر، شیوه‌ی وحشی‌شکاری‌ام

شرمم کشد که بی‌تو نفس می‌کشم هنوز
تا زنده‌ام، بس است همین شرمساری ام
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد

زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

ما در این عالم که خود کُنجِ ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گویی سرم هنوز به بالین نرم تست

پیوسته درهوای تو چشمم به جستجوست
هر لحظه با خیال تو جانم به گفتگوست

مادر صدای گردش گهواره‌ات هنوز
می‌پیچدم به گوش دل و جان شبانه‌روز

در خواب و در خیال همه با توام هنوز
تنهایی‌ام مباد که تیره است بی تو روز

هر کُنج خانه از تو ببینم نشانه‌ها
ای مادر ای تو روشنی آشیانه‌ها

مادر حیات با تو بهشت است و خرم است
گر بی تو بود هر دو جهانش جهنم است

موسیقی بهشت همانا صدای تست
گوش دلم به زمزمه‌ی لای لای تست

مادر به قصه‌های تو می‌خفت غصه‌ها
می‌رفت چشم و گوش به دنبال قصه‌ها

با شادی ات نبود غمی را مجال ایست
امّا به گریه‌ی تو هم آفاق می‌گریست

صد قصه عشق بودی و می‌خواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه‌ی صد عشق ناتمام

وقتی که یاد آن همه رنج آید و عذاب
مادر به جان تو جگرم می‌شود کباب

امروز هستی ام به امید دعای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست

این راز آن حدیث که نقل از پیمبر ست
جنت نهاده زیر قدمهای مادر ست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تو ثـــریای منی آمدنت شیـــرین است
من نگویم که چـرا آمده‌ای و دیر است

شهریارم که بسی خون جگرها خوردم
چه‌بگویم که قلم ناطق بی‌تزویر است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
در انتظار تو بنشستم و سر آمد عمر،

دگر چه داری از این بیش انتظار از من؟
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
به هوش باش که با عقل و حکمت محدود
کمال مطلق گیتی کجا توانی یافت

جمال معرفت از خواب جهل بیداریست
بجوی جوهر خود تا جلا توانی یافت
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود

زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من!؟
الهی خون شوی ای دل
توهم گشتی رقیب من؟
خیال خود به شبگردی
به زلفت دیدم و گفتم:
رقیب من چه میخواهی تو از جان حبیب من؟
نهیبی میزدم با دل که زلفت را نلرزاند
ندانستم که زلفت هم، بلرزد با نهیب من!
خوشم من با غم عشقت
طبیب آمد جوابش کن
حبیبم
چشم بیمار تو
بس باشد طبیب من
 
بالا پایین