جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شهریار کیانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام شهریار کیانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 861 بازدید, 65 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شهریار کیانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
سند شش دانگ قلب من..
جز به نام تو نیست زیبا رو.
منم آن غزل سرای گمنام ت
دوستت دارم ای کمان ابرو..
من به فتوای تو ای زیبا..
روز و شب اسیر "دیوان" م
پای عهدی که بسته ام با تو
من چه شاعرانه می مانم..
می‌خورم قسم به مرگ خودم
به شیوه ی عاشقان دل تنگم..
من فدای قلب تو با نبض ش
که شده قشنگ ترین آهنگم
دست تو پرچم صلح و سفید
مرزهای مهربانی ات نزدیک.
چشم آبی ات همیشه "خلیج"..
جنگل گیسوان تو تاریک...
قد و بالای تو را بنازم من ..
سرو ناز همچون "دماوند" است
آنکه میمیرد برای تو هر روز
شاعری ست که اهل "نهاوند" است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
خواستم یک شعر نو گویم ولی حالی که نیست..
از شمیم ت ذره ای بویم ولی حالی که نیست...

بیقراری میکند عشقت درون سی*ن*ه ام...
خواستم سمت تو ره پویم ولی حالی که نیست

دست از من شسته آن زیبا دلم بارانی است..
من ز جان هم دست میشویم ولی حالی که نیست

زندگی خوابی پر از دلشوره و دلتنگی است.
من تو را در خواب می‌جویم ولی حالی که نیست...

کوزه ای پر آه و دردم بی تو اما کاشکی..
بشکنی گاهی سبویم را ولی حالی که نیست...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
حاصل عشق چه شد غیر پشیمانی و درد
نشود قسمت فرهاد بجز تیشه سرد.

آبرو رفت ز دامان ذلیخا پس از آن
که دلش بند به زنجیر غم یوسف کرد..

به سیاووش بنگر قصه ی بیژن بشنو
چه بلاها به سر لیلی و مجنون آورد..

[عشق آتش بود و خانه خرابی دارد..]
ک.س نباشد به امان از تب این عقرب زرد
عشق دنیایی ما نیست بجز حسرت و آه.
گه حسود است و برادر بفرستد ته چاه..
در پی عشق اهورا چه کسی میگردد؟
نکند یافت کسی سوزنی در خرمن کاه
معنی عشق در این عرصه پر درد و بلا
شده ناز و ستم و دلبری و جهل و گناه

شعرم ار داشت خطا عذر به درگاه شما
در پی سیرت نیکم نه فقط صورت ماه.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
در دشت غزل گرگ فراوان شده ای داد....!
هر میش که دیدم شده خود یک تنه صیاد...

هر ک.س که چنین جان مرا شعر فشان کرد
در چشم فلک ماه شود خانه اش آباد.....
《روح پدرم شاد که می گفت به استاد..》
گرم است دل این پسر از مهر چو مرداد..

همزاد غزل هستم و هم طایفه ی عشق
با عشق قبولیم همه از پرسش خرداد....

فارغ ز قوانین سخن از تو نوشتم...
از تو که سراسر شده ای فارغ از ایراد...

نقد از تو سزا نیست تو که معنی محضی..
ای شعر شبم !! نیست تو را ترس ز نقاد...

تلخی نکن ای عشق کمی دست نگهدار..
تا کاش که شیرین بشود قصه ی فرهاد..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
رآی من دیوانه لبخند قشنگ توست
بر آینه ها تنها آرائ مرا بنداز

شورای نگهبان است این قلب پر آشوبم
قانون اساسی هم از عشق تو شد آغاز

در مجلس بزم توصحبت فقط ازلطف است
ای منتخب خوبان ،بر ما نظری کن باز!


از طرح تو من هر شب ،در خواب بتی سازم
آخر به کجایی تو ،افشا بنما این راز

دانم که خطا کردم باید شوم استیضاح
جرم تو کم از من نیست با اینهمه قهر و ناز

یک تبصره ای چیزی از لطف به ما رو کن
مهر تو مرا کافیست ای بال و پر پرواز

تصویب تو میخواهم برگرد به آغوشم
از صحن لبانت کاش این حرف شود ابراز

با تو همه جا امن و باتو همه چیز آرام
ایکاش شوم پیروز در صید تو چون شهباز...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
شب موهای بلند دختری ست که با من روزگاری نه چندان دور جور بود..
یاد قهوه ی خلوص بالای چشمانش یک دسته سرباز زبان نفهم است که اجازه عبور خواب به مرز دیدگانم را نمی دهند..
لحن صحبت کردنش دارد از خاطره وامانده ام میرود...
و من این روزها تنها کاری که ازم برمی آید نظم دادن به یک عالمه واژه ی بی گناه است که از پادگان قلبم به خط مقدم ذهن پر آشوب و جنگ زده ام گسیل میشوند..
کاش آن دختر شب موی چشم برزیلی
آنهمه عاشق شعر نبود....
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
ای دل ساده ی من !عشق تو جای دگر است
غافل از تنگی تو مرغ هوای دگر است..

اینهمه از چه کنی در طلبش تاب و تپش.
بیخیال از تو شده خام صدای دگر است..


ضربان های تو گنجینه ی شاهی که شد؟
شاه دربار تو بود ، حال گدای دگر است.


روز اول که چو مس بود بهایش دادی
حالیا با تو چو آهن و طلای دگر است...


دوختی بهر تن ش جامه ی خوشرنگ وفا
سوخت پیراهن تو فکر قبای دگر است..


از فداکاری تو هیچ به خاطر نسپرد.
هم به قربان دگر هم به فدای دگر است...


آن که خود نیست وفادار در این بازی عشق
شده بازیچه و چشمش به وفای دگر است..


دل من ! گر چه شکستی، غمت هیچ مباد...
بانی درد تو محتاج دوای دگر است..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
هر که بر قله ی هر کار رسد استاد است...
هر که دستش به بر یار رسد استاد است...

با خبر باش فراوان شده اندوه بشر
هر که فریاد گرفتار رسد استاد است


همه ویران شده ی باد تکبر شده ایم.
هر که در اوج به انکار رسد استاد است..

لفظ "استاد" کسی گفت سزاوار تو نیست..
چو منی هرکه به اقرار رسد استاد است..

دردمندان مسیر غزلیم ، سخت نگیر...
هر که بر بستر بیمار رسد استاد است..

مهربان باش! هنر روح لطیفی دارد..
ادب هر که به مقدار رسد استاد است


چاره ام نیست بجز رفتن و دل کندن و آه
چاره اش هر که به ناچار رسد استاد است..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
روزه ی شادی و شعر و خور و خوابم بی تو...
چشمه در پیش من و تشنه ی آب م بی تو

لای موهای تو چون دست کشم مسـ*ـت شوم..

من خمار خم آن زلف شرابم بی تو

جگری سوخته دارم دل پر درد و غمی..

نمک و سفره بیاور که کبابم بی تو....

جان من چون گسلی زیر قدم های تو بود
رفتنت زلزله ای بود و خرابم بی تو


سرطانی شده حالم غزلم نیست ردیف...

چه کنم چون که طبیب کرده جوابم بی تو

بی تو چون بادم و جایی وطنم نیست که نیست
یاغی و پا به فرار مثل شهابم بی تو....
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
یکی مثل مرداب یکی مثل من..
یکی مثل تو ناز و نیلوفری..

یکی مثل خورشید یکی مثل تو
یکی مثل من سرد و خاکستری

ببین ما چه بی اندازه دور از همیم
تو شاه پریان و من بی پری..

یکی مثل تو خوب و زیبا و ماه
یکی مثل من مانده بی مشتری.

من آن شعر بی مغز و بی مایه ام
چو دیوان حافظ تو هم محشری..

برایم سوال است برایم بگو....
چه ک.س یاد دادت چنین دلبری...

لبت قاتل م شد بمیرم ،اگر
کنی مو پریشان و بی روسری...

#
 
بالا پایین