جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شهریار کیانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام شهریار کیانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,702 بازدید, 65 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شهریار کیانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
لشگر شهلا به چشمانش سپاه آورده است
بس گرفتار و اسیر و بی گناه آورده است
بهر صید چون منی آزرده احوال و نزار

اینهمه جنگاور و سرباز و شاه آورده است
مشتری خوش حساب دفتر عشقش منم

بس که در منظومه اش ناهید و ماه آورده است
من دگر از فتنه های این حسودان خسته ام
همچو تقدیری که یوسف را به چاه آورده است...
از سفر کردن به شهرستان چشمانش چه سود
بی نوا قلبم ،که تحفه اشک و آه آورده است..
من به ناز دلبرم عمر و جوانی داده ام

او ولی سوی رقیبانم پناه آورده است

شهریار از رفتنش صدتکه شد طوری که حال
دست در جیبش کند شعری بداه آورده است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بس که امشب از غمت گریان شدم ای بی وفا
ناله ها دارم از این گردون و چرخ پر جفا.....
با تو هستم مطلقا حقا کریما چاره کن..!
گوشه ی چشمی نگاهی سوی این بیچاره کن
این منم فرزند آدم ! نقطه ضعفم گندم است..
زخم من تلخی سیب خنده های مردم است....
ملتی این گوشه ی دنیای تو افسرده است..
بوته ی شمعدانیه گلدانشان پژمرده است.....
عشق را از یاد بردیم و به نان چسبیده ایم...
از درخت زندگی اندوه و حسرت چیده ایم...
من همان فرزند آدم ، سیب دزدی
عاشقم...
وسط موج بلا بی یاور و بی قایق م

درد دلها دارم از دست حوا و همسرش..
گندم و عشق و هوسرانی چه آورد برسرش...

در سرم هر آنچه خواهی هست اما خواب نیست
در شب ما بی نوایان مرگ هست مهتاب نیست..
این همه شعر و غزل گفتی برایت نان نشد
مادرم با خنده گوید این پسر انسان نشد..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
این آخرین شعر من است..خواهی بخوان خواهی نخوان...
دیگر ندارم طاقتی دل گیرم از این دودمان.....
از قافیه از مثنوی از شاعری هم خسته ام..
شاید بگویی زیر لب : خواهی برو خواهی بمان.

در کوره راه عاشقی گاهی نماندن جائز است.
بو میکند یک جا اگر سکنی کند آب روان..

گفتیم از عشق و جنون خواندیم از یار و دیار
در جمعتان حاضر شدیم ماندیم در حد توان...

از ماه و از رخسار دوست از ناله های شام تار..
گفتیم و گفتیم از غم وامانده در این کهکشان...
با نقدتان دلخوش شدیم با مهرتان پربارتر...
انگار دیگر بهر ما کالا ندارد این دکان..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
هرکجا دیدی که حرفت را نمی خواند کسی، آنجا نمان
هر کجا دیدی گرفتاری به یک خار و خسی آنجا نمان..

ما به دست خود گلی ناچیز را بت میکنیم
هر زمان دیدی به حرفم میرسی آنجا نمان..

افتخار عاشقی دل دادن و دل دادگی ست...

چون که دل دادی گرفتی جای آن دلواپسی آنجا نمان

خویشتن را خوب بنگر ای که در اندیشه ای..
در کلاس درس خود خواهان بسی آنجا نمان..

پخته باید کرد هر حرف و سخن را قبل گفت...
داخل باغی که داردمیوه های نارسی آنجا نمان...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دروغ چرا خسته ام از نبودنت ستاره
دروغ چرا دلم به درد عشق تو دچاره.

دروغ چرا حساب کتاب رفتنت زیاد شد
ندارم از تو آدرس و نشونی و شماره

دروغ چرا هوای من بی تو همیشه سرده
تقویم من زمستونه فصل بهار نداره

دروغ چرا به قاب عکس تو همیشه خیره م
چشمهای تو حرف میزنند چشم هایی که خماره..

دروغ چرا بی خبری از تو شده یه کابوس.
یه خواب بد که تعبیرش یه مرگ ناگواره..

دروغ چرا شدم مثل یه چوپان دروغگو

از بس که گفتم به همه برمی گردی دوباره...
دروغ چرا شدی برام رفیق نیمه راهه

دروغ چرا منم شدم یه شعر نیمه کاره
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
از دولت عشق تو شد، هر درد من شعری دراز
ای تک سوار آرزو بر جان من یکدم بتاز...
در مذهب ما عاشقان چشمان دلبر حاجت است...
آغوش گرم و بوسه اش واجب تر از حج و نماز...
الله اکبر از قد و از قامتت ای خوش خرام..
با چشمهایت آمدی در خاطرم چون سرو ناز
من عابد و آواره ات من زاهد و بیچاره ات..
تو سرزمین وحی و من خشکم غریبم چون حجاز
موسیقی شور جنوب در موج موهای تو گم..
دارد صدای خنده ات یک عالمه آهنگ و ساز....
من شاعری دیوانه ام دار و ندارم عشق تو
با تو شود این شهریار از هر دو عالم بی نیاز..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
خنده بر لب دارم اما دل شده دریای خون
سر به زیر و خسته ام چون لاله های واژگون..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بی خیال وعده های واعظان م از بهشت
رستگاری منی ای زاده ی اردیبهشت..


من نمیترسم ز دوزخ یا ز آتش یا صراط
بوسه برلبهای دلبررا چه ک.س فرموده زشت؟


سایه ی دیوار عشق تو چه خوش حال و هواست..
دوست دارم سایه ات را میستایم خشت خشت..


شعر چشمان تو را شاعر چه زیبا گفته است..
حتم دارم شاد بود وقتی که از تو می نوشت....


باغبان است شاعر رخساره ی گل گون تو
بذر مهرت را چه جانانه به قلبم کرده کشت..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دلتنگ م...
مثل جمعه ای باران خورده.
مثل مسافری که امروز آخرین روز تعطیلاتش است..
مثل پسر بچه ای درس نخوان که فردا باید به معلم بد اخلاقش درس پس بدهد..
جمعه نام دوم تمام کسانی ست که بی بهانه ولمان کردند به امید خدا..
جمعه دلگیراست...
من دلتنگ....
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
می زدی باخط کش و با چوب و سیلی بر سرم
من هنوز از ترس تو گاهی ز خوابم میپرم

در کلاس جبر تو من شوق بازی داشتم
تا که دیدی با شتک چون گل نمودی پرپرم

جای چک های تو بر گوشم اگر چه رفته است..
مانده در ذهنم کتک های تو با چشم ترم

من به تو مدیونم این خواندن نوشتن را ولی...
من نه آنم که برایت گل و کادو بخرم...

کاش یک بار دگر جایی ببینم من تو را..

تا همان جا را کنم قبرت که من شور و شرم....
 
بالا پایین