مجموعه اشعار شیخ محمود شبستری

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

ز عکس او تن پژمرده جان یافت
ز تابش جان افسرده روان یافت

جهانی خلق از او سرگشته دائم
ز خان و مان خود برگشته دائم

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

یکی از بوی دردش ناقل آمد
یکی از نیم جرعه عاقل آمد

یکی از جرعه‌ای گردیده صادق
یکی از یک صراحی گشته عاشق

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

یکی دیگر فرو برده به یک بار
می و میخانه و ساقی و میخوار

کشیده جمله و مانده دهن باز
زهی دریا دل رند سرافراز

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

در آشامیده هستی را به یک بار
فراغت یافته ز اقرار و انکار

شده فارغ ز زهد خشک و طامات
گرفته دامن پیر خرابات

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است ور خود پارسایی است

نشانی داده‌اندت از خرابات
که «التوحید اسقاط الاضافات»

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

خرابات از جهان بی‌مثالی است
مقام عاشقان لاابالی است

خرابات آشیان مرغ جان است
خرابات آستان لامکان است

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است

خراباتی است بی حد و نهایت
نه آغازش کسی دیده نه غایت

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

اگر صد سال در وی می‌شتابی
نه ک.س را و نه خود را بازیابی

گروهی اندر او بی پا و بی سر
همه نه مؤمن و نه نیز کافر

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

شراب بیخودی در سر گرفته
به ترک جمله خیر و شر گرفته

شرابی خورده هر یک بی‌لب و کام
فراغت یافته از ننگ و از نام

 

[ᴺᴵᴸᴼᶠᴬᴿ]

حدیث و ماجرای شطح و طامات
خیال خلوت و نور کرامات

به بوی دردیی از دست داده
ز ذوق نیستی مسـ*ـت اوفتاده