تکمیل شده [عشق پر دردسر] اثر «DOonYa کاربر انجمن رمان بوک»

[DOonYa]

عنوان: عشق پُر دردسر
نویسنده: دنیا احمدی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ویراستار: M.M
کپیست:
خلاصه:
درست است که عاشقی پر دردسر است؛ امّا بی‌عشق بودن روح را از بدن آدمی می‌رباید.
تو عاشق‌شو... .
غم‌هایت به‌جانِ من!​

 

[DOonYa]

- دلم تنگ شده... .
- چرا این‌قدر خودت‌رو کوچیک می‌کنی؟
- چون عاشقم!
- قرار نیست چون عاشقشی هرکاری می‌خواد بکنه تهش‌هم باز تو بری طرفش.
- قرار نیست؛ ولی هر دفعه این‌طوری میشه.
- خب از حماقتِ توعه.
- از حماقت نیست، از دوست داشتنِ.

 

[DOonYa]

- دوست داشتنی که آدم رو خوار کنه به چه‌ دردی می‌خوره؟
- همین‌که فکر می‌کنم وجود داره برام کافیه.
- وجود داره؛ امّا نه توی دنیای تو، واقعاً برات کافیه؟
- کافیه!
- وقتی خودت می‌خوای اذیت بشی، معلومه که بقیه هم هزار تا بلا سرت میارن.
وقتی خودت برای خودت ارزش قائل نشی؛ از بقیه چه انتظاری میره؟

 

[DOonYa]

- من کاری با بقیه ندارم.
- پس من کنارت حکم چی‌ رو دارم؟
- آشنای دور!
- یکم به حرف‌های منِ آشنا گوش بده، من بد تو رو نمی‌خوام.
- منم بد خودم‌ رو نمی‌خوام.
- امّا داری خودت‌رو نابود می‌کنی سر هیچ و پوچ!
- برای تو شاید عشق هیچ و پوچ باشه؛ ولی برای من یه نوع دلیلِ برای ادامه زندگی.

 

[DOonYa]

- می‌دونی، تو عادت کردی!
- عادت به چی؟
- به این‌که دنبال کسی بری که هیچ حسی به تو نداره.
- این‌رو نمی‌دونستم؛ ولی چیز دیگه‌ای رو می‌دونم.
- چی‌ رو؟
- این‌که من براش جز سرگرمی چیزی نیستم.
- پس ولش کن، نذار باهات بازی کنه.
- حالا تو می‌دونی وقتی نیست چه حسی دارم؟

 

[DOonYa]

- نه، از کجا باید بدونم؟
- حس می‌کنم خودم نیستم، انگار توی وجودم همه‌ی چیزهای خوب می‌میره.
- این‌قدر به خودت تلقین کردی.
- تلقین؟ داری مسخرم می‌کنی؟
- نه، نمی‌دونی چه‌طوری خوب بشی؟
- اگه می‌دونستم سال‌ها پیش از این دردی که گریبان‌گیرم شده خلاص می‌شدم.

 

[DOonYa]

- شاید یه مدت بهش فکر نکنی بهتر بشی.
- فکر نکنم؟ فکرم جایی جز طرف اون نمیره!
اصلاً به چیزی جز اون فکر نمی‌کنم.
- باید کم‌کم فکرتو ازش دور کنی.
- چطوری؟
- یه مدت نبینش.
- الان دقیقاً ۴ ساله که فقط از دور می‌بینمش...
باید بیشتر بشه؟
- خدای من!
عشق چقدر می‌تونه ترسناک و خطرناک بشه.

 

[DOonYa]

- در عین‌حال می‌تونه آدم‌ها رو به پرواز در بیاره!
- حتماً یه‌کاری می‌‌کنه که با خودکشی روحت پرواز کنه.
- آدم‌ رو از دنیای خودش می‌گیره به سمت دنیای پر رمز و راز خیال می‌بره.
- آدمی که عاشق نیست‌ هم می‌تونه خیال‌پردازی کنه.
- ولی هیچ خیالی مثل خیال یک آدم عاشق نیست.
وقتی عاشقی توی خیالت هم همه‌چیز رنگ و بوی دیگه‌ای داره.

 

[DOonYa]

- تا کی می‌خوای با این حرف‌ها سر خودت رو شیره بمالی؟
- خودم‌ رو گول نمی‌زنم، دنیام این‌طوری شده.
- دنیات این‌طوری شده که فقط با خیالش حالت خوب باشه؟
کی می‌خوای زندگی کنی؟ برای خودت، نه واسه یکی دیگه.
- وقتی‌که داشته باشمش... .
اون‌وقت برای جفتمون زندگی می‌کنم.
- اگه نداشته باشیش چی؟
- زندگی؟ چی هست؟

 

[DOonYa]

- بفهمی عاشق یکی دیگه شده چیکار می‌کنی؟
- براش آرزوی خوش‌بختی می‌کنم.
- نفرینش نمی‌کنی؟
- نفرین؟ من پاره‌ی تنم‌ رو برای این‌که عاشق شده نفرین کنم؟
- اون قلب‌ تو رو لگد‌مال کرده و با یکی دیگه‌است، نباید خوش‌بختیش‌رو بخوای.
- عشق یعنی با تمام وجود برای لبخندش بجنگی.
من براش می‌جنگم؛ حتی اگه خوش‌بختیش با یکی دیگه باشه.