جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ عقاید یک دلقک ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط - گیتی - با نام [ عقاید یک دلقک ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 9,013 بازدید, 152 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ عقاید یک دلقک ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

IMG_20230418_203702_105.jpg
یه پیج اومده يه سری عکس از غذای مدارس آمریکا گذاشته، منم یاد اون شیرهای شَما که توی مدرسه بهمون میدادن افتادم که بو بز میداد و ناظممون مجبورمون می‌کرد بخوریم، جوری که انگار شیر گاوداری خودش بوده=))))

پ ن:
البته همون هم دیگه نمیدن کثافتا :/

 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

_ ‏هر روز که می‌گذرد؛ آن‌قدر همه‌ی چیزها آماده و سر شکلم برای مرگ مرتب است که شب‌ با حجم زیادی از تعجب خوابم می‌برد. امروز همه چیز در بهترین حالتش بود، چرا نمردم؟!

پ ن:
‏تعداد نفس‌های عمیقی که در روز پس از هر اتفاق می‌کشم، زیاد شده‌ است؛ از سرِ وحشت، ناتوانی، بی‌کسی.
امید دارم که به زودی زود بمیرم
و ای کاش مرگ مهربان باشد و من را ناامید نکند... !
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

در لیستِ نیازمندی‌هایم
بعد از یک گُلدانِ جدید نوشتم؛
نیاز به نوازش هم دارم!
سپس دوباره سرم را روی زمین گذاشتم و پاهای تو را تجسم کردم
در حالی که موهایم را نوازش میکردی...🤍

پ ن:
کم‌کم باید یک عطفِ «و حسرتم»
اضافه کنم به پایانِ برخی جمله‌ها!
مثلا بگویم فلان شهر، شهر محبوبم است،
و حسرتم.
فلان شغل، شغل محبوبم است،
و حسرتم.
فلان ساز، سازِمحبوبم است، و حسرتم!
فلان مَرد، مَردِمحبوبم است،و حسرتم...:)
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

آنها وجود من را ترویج ناامیدی وَ غم میندانستند.همیشه آن کسی بودم که بودنش و حضورش یک غصه به باقی دردها اضافه میکرد و نبودنش سکوت زیبایی را به جمع هدیه میداد.آنها فکر می‌کردند من عقلم را از دست داده‌ام ،اما من فقط بیش از چیزی که باید در زندگی غصه داشته‌ام.

پ ن:
این خیلی ترسناکه که ببینی اونقدری تو غم و ناراحتی فرو رفتی که دیگران هم به این غمگین بودن تو عادت کردن. یه جوری که همه عادت دارن تو رو این شکلی ببینن و عادت دارن که ناراحت باشی، پس دیگه کسی سعی نمیکنه کنارت باشه، دلداریت بده، باهات مهربون تر باشه، یا حتی فقط بغلت کنه و بهت بگه که بهتر میشی. در مواجهه با ناراحتیت فقط نگاه میکنن و میگذرن. اونقدری که خودت هم فکر میکنی تو همینی. همین موجودی که توی غم دست و پا میزده، دست و پا میزنه و تا همیشه هم همین طور میمونه:)
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
فرمودن که
"یک بار برای همیشه همه‌ی آدمای سمی زندگی‌تو بذار کنار. همه‌ی کسایی که باعث حس خوبی برات نمی‌شن. خیلی جاها شاید خونده باشی که آدمی برای تو خوبه که حس خوبی نسبت به خودت بهت بده. یه خونه تکونی کن و همه‌ی چیزایی که فکر می‌کنی یه خاطره بد یا اثر بد با خودشون دارن یا یادآور شخص خوشایندی برات نیستن رو بریز بره. ارزش فکر و زندگی تو بیش‌تر از حتی یه دقیقه ناراحتی تکراریه!"
باشه؛
آدمی که هشت ماه باهاش بودیم و روزی هیجده بار بهش گفتیم عاشق‌شیم و بهمون گفته عاشق‌مونه رو مثه سبزی‌خورد‌کنی که موتورش سوخته می‌ذاریم توی یه مشمای طوسی می‌ذاریمش سر کوچه بغل سطل آشغال شهرداری بیاد ببره؛ چون حس خوبی نمی‌ده بهمون!
یا رفیق هشت‌ساله‌مونو می‌ریم می‌دیم به یکی از این کیوسک‌های بازیافت زباله‌ی خشک یا تر؛ بسته به این‌که رفیق هشت‌ساله‌مون خشکه یا تر، به جاش پاستیل و بادکنک و آب هویج می‌گیریم که چشامونم ضعیف نشه!
یا حتی اعضای خانواده‌مونو! حس خوبی نمی‌دن بهمون!؟ می‌تونیم باهاشون موشک، چرخ خیاطی، قورباقه یا شطرنج درست کنیم هدیه بدیم به بچه‌های فاقد سرپرست و بضاعت! دوس‌دخترمون سَمّی‌ئه!؟ دو طرف آرواره‌شو می‌گیریم فک بالاشو می‌ذاریم لبه‌ی یه لیوان انقدر فشار می‌دیم تا زهرش بیاد بیرون؛ بعد خشک‌ش می‌کنیم می‌ذاریم‌ش تو کتاب‌خونه بغل چخوف و آفتابه! آخه می‌دونین!؟ حس خوب ما از همه چی مهم‌تره!
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
یه شب بهش گفتم دوست دارم
و بعد چند دقیقه پشیمون شدم
دوسش نداشتم
دیگه دوسش نداشتم
فقط میخواستم باشه
بدونم میتونم یک ساعت باهاش حرف بزنم
و دیگه مهم نبود بیست و سه ساعت دیگرو
با کیه ، چیکار میکنه ،
یه حسی مثل اع‍‌تیاد!
یه حس تنفرانگیز نسبت به خودت
به اون به همه چی ،
در عین نیاز مُبرم به وجودش... !
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
فضای انجمن واقعا ترسناکه
یه عده بیکار که دور هم جمع شدیم و هیچ هدفی جز آنلاین شدن و چرت و پرت گفتن نداریم
اینجا از مایی که هیچ ع*نی نیستیم شاخ میسازه
از مایی که قلممون به درد جرز لای دیوار هم نمیخوره نویسنده میسازه
ما کاربرا اکیپ اکیپ میشیم و هر اکیپ، اکیپ مقابل رو خز می‌دونه
در حالیکه همه‌ی ما خزیم و هر یک در یک حوزه‌ی مختلف.
از همه‌ی اینا بدتر اگه دیدین یکی از ما داره یه چیزی رو مسخره می‌کنه راجب بقیه،
مطمئن باشید همون صفت در ما هست و سعی در پنهان کردنش داریم
واقعا فضای انجمن مزخرف و ترسناکه و همه‌ی ما یکی از یکی مزخرف‌تر
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
_هنگامه نوشته :
این که شونه‌مونو بهش قرض بدیم تا گریه کنه
خیلی بهتر از اینه که بهش بگیم گریه نکنه
من میگم :
شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد
اصلا از این به بعد شما باش و شونه‌هات
"ما را برای گریه سر آستین بس است"
خُب؟...:)​
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

1549447912_6157.jpg
اذیت خواهی شد چون بازی‌شان را بلد نیستی. و آنگاه که به تنگ‌آیی به پهنای صورت اشک خواهی ریخت زیرا که تو هرگز هم‌چون آنان اهل ظلم و نقاب‌های بی‌شمار بر صورت نبوده‌ای. این هرگز تقصیر تو نبوده است، خاکت را چنین گماشته‌ایم، خاک تو و اجدادت را که ستم به دلتان راه نیابد و بغض همراه همیشگی نفس‌های‌تان باشد.​
 
بالا پایین