جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ عقاید یک دلقک ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط - گیتی - با نام [ عقاید یک دلقک ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,850 بازدید, 152 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ عقاید یک دلقک ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
من فقط حالم خوب نبود
تو گذاشتی به حساب بی‌محلی
گذاشتی به حساب غرور
گذاشتی به حساب نفرت
گذاشتی به حساب سنگ بودن
من فقط حالم نبود...
تو نفهمیدی گذاشتی رفتی اما باید میموندی
و آرومم می‌کردی :)

پ ن:
من همیشه به آدمای دورم گفتم
که چه کارایی ناراحتم میکنه
من همیشه بهشون گفتم
چطوری میتونن قلبمو بشکونن!
تو ذهنم با این کارم و حرفام فکر میکردم چون الان میدونن دیگه انجامش‌ نمیدن
ولی میدونی چیکار کردن؟
آره دقیقا به بدترین نحو اون کارو انجام دادنو‌ منو له کردن..
قلبمو جر دادن و اصلا واسشون مهم نبود اون اعتماد و جسمو روحی که از بین رفت🙂👌🏻
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
دوست دارم عاشقش باشم ولی نمی‌توانم.
شاید چون واقعاً از بودن با من خوشحال است، چیزی درونم از این‌که می‌توانم صرفاً با بودنم کسی را خوشحال کنم حرص می‌خورد،
چون بودنم به هیچ درد خودم نخورده.
فکر می‌کنم تنها دلیل این‌که دوستم دارد این است که در دسترسش هستم؛
جای غلط، زمان غلط.
او به همان دلیلی عاشقم است که یک گرسنه‌ی روبه‌مرگ عاشق هر زهرماری که جلوش بگذارند.

« جزء از کل »
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
نوشته بودی کاش راهمان انقدر دور
نبود و کاش سرت انقدر درد نمی‌کرد .
و من که نتوانسته بودم
اشک‌هایم را نشانت دهم ‌،
نوشته بودم :
دلیلِ سردردهایت منم آبی جان ‌،
همه به زخم‌ها دستمال می‌بندند و تو ‌،
دل بسته‌ای؟...

پ ن:
ارغوان شاخه‌ی همخون جدا مانده‌ی من :)
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

نمی‌دونم جدیدا واقعا ارتباط سخت شده یا من از ریشه داغون شدم
سمت هرکی می‌خوام برم یه بهونه دارم
برای نرفتن.
فلانی دفعه‌ی آخر سرد بود باهام
مثل قبل جوابمو نداد
اگه دوست نداشت باهام حرف بزنه چی
پیام نمیدم حس می‌کنم می‌خواد فاصله بگیره
اگه مزاحمش باشم و دلشو بزنم چی
دوستای جدید پیدا کرده منو میخواد چیکار
اصلا نو اومد به بازار کهنه شده دل آزار
اگه من زاپاس قبلی‌ها بوده باشم چی
نکنه منو به چشم دلقک و وسیله‌ی سرگرمیش ببینه
نکنه به چشم یه آدم آویزون باشم
و این داستان انقدری ادامه پیدا می‌کنه که به خودم میام میبینم دارم آهنگ من مانده‌ام تنهای تنها رو زیر لب میخونم :)

 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

در حالت روحی قرار دارم که ممکنه برم تو خیابون یه کارتن دستم بگیرم
با این مضمون:
من هیچ حالم خوب نیست
به یک آغوش برای گریه کردن
و حوصله ی زیاد برای شنیدنم نیازمندم
لطفا بی‌توجه رد نشوید
خطر مردن بر اثر خودخوری در کمین است :)
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

«چه روز و شب بدی است.
قلبم خفه شده است.
چنان سنگین و افسرده‌ام
که انگار مرگ در رگ‌هایم جریان دارد.
احساس مرگ می‌کنم.
نه تلخ است، نه اندوهگین و جانگزاست، ‌
سنگین است و مثل سنگی که به پای مردی در دریا بسته شده باشد
مرا به اعماق می‌کشد.»
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
چون مرا بیچاره و سرگشته دید
اندَک اندَک آشنایی را برید
دیدمش، گفتم: منم، نشناخت او
بی تأمل رو ِز من برتافت او
دوستی این بود ز ابنای زمان
مرحبا برخوی یاراِن جهان
وای برحاِل مِن بدبخت!‌ وای
ک‌س به درد من مبادا مبتلای
!
مشاهده فایل‌پیوست VID_20230704_033552_065.mp4
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
ترسناک ترین چیزی که میتونستمو دیدم .
اینکه یه آدمو با تموم وجودت دوست داشته باشی ، اما اون ازت دور شه ،
اونقدر که یه روز بهت بگه تو واسم مردی .
فرقی نمیکنه اون آدم تو چه جایگاهی باشه ،
به هر حال تو دوسش داری و یه مُرده به حساب میای‌ .

پ ن:
- او قبر مرا می‌کند‌ و من نگران زخمی شدن انگشت‌های او بودم:)
 
بالا پایین