جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ عقاید یک دلقک ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط - گیتی - با نام [ عقاید یک دلقک ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 9,013 بازدید, 152 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ عقاید یک دلقک ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
تو در من زنده‌ای
من در تو
ما هرگز نمی‌میریم...:)❤️
هوشنگ‌ ابتهاج

پ ن:
یکی از قشنگترین حس‌هایی که بعد با تو بودنم مرتب در حال تجربه کردنشم،
فقط اونجاست که همه‌جا اسممون باهم می‌ره
مثل هاردی و لورل
تام و جری
پت و مت
باب اسفنجی و پاتریک
فرای حال خوبه برای من بزرگوار😌👌
@ILLUSION
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
دلم برات تنگ میشه. مثل وقتایی که دلم برای منِ بی‌دغدغه و کوچیکم تنگ میشه، مثل وقتایی که دارم از سفر برمیگردم و با همهء جزئیات اون شهر و کوچه‌هاش خداحافظی میکنم. دلم برات تنگ میشه، مثل وقتایی که میدونم این آخرین لحظه از یه اتفاق تکرار نشدنیه. مثل غروب کردن خورشید بعد از یه روز پر ماجرا. مثل حس اون بغلی که میدونی دیگه به این زودی‌ها دوباره لمسش نمیکنی. مثل یه صحبت آخر، و یا نگاهی که میخواد مستقیم نباشه. دلم برات تنگ میشه، مثل وقتایی که میدونم غیر ممکنه، اما بازم نمیتونم دست از خیال بردارم. مثل حس اون رویای قشنگ، اما محال اندر محال....:)

پ ن:
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می‌انگیزد... .
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
من در دنیای کسی می‌خندم؟!
مام‌بزرگ لطیفه همیشه می‌گفت
"هر جور می‌خوای باش
اما یجوری باش که وقتی یادت میوفتن همش چهره‌ی خندونت بیاد جلوی چشمشون "
من در یاد بقیه چگونه ام؟ چهره ام چیزی که در قلبم پنهان کرده‌ام را فریاد می‌زند؟
آیا چشمانم از گریه سرخ است؟
من در دنیای کسی می‌خندم؟!:)

 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
دختر کوچکمان نمی داند
هربار که به خانه برمی گردی
به آرزوهای چندنفر شلیک کرده ای
او فقط همین را می داندکه ستاره ها وقت خواب آسمان را برایش روشن نگه می دارند
من از حنجره ی جیب هایت
جیغ چند کودک را بیرون می کشم
چند گلوله ی سرخ به وقت شام در بشقابمان پیدا می کنم وبدن خونی پیراهنت روی رخت آویز
سنگینی می کند.
دخترمان نمی داند
من اما میدانم ستاره های روی شانه ات چرا
روز به روز خانه را تاریک تر می کنند.

پ ن:
فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها
صحنه‌ای که جنازه‌ی پدر رو بر‌می‌گردونن
توانایی اینو داره برای بار صد هزارم منو به گریه بندازه....:)💔
مشاهده فایل‌پیوست video_۱۶_۰۸_۲۰۲۲_۱۳_۵۹_۰۵.mp4
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
هر روز سه ساعت وقت
واسه آرایش می‌ذارید؟
من چند ساله منتظرم یه پسری بیاد
و با عشق بهم بگه:
"دوستت دارم پریشان
شانه می‌خواهی چه کار؟"
دیگه موهامو هم شونه نکنم خلاص شم:|😌

پ ن:
عرض تاسف برای دوستانی که چشم به راه بودن
محرم شروع شد
و دیگه فرصت ازدواج با من
برای دو ماه از بین رفت 😌😎
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
تبریز
1401/06/24

لب جدول پارک نشستم و دارم به مردم نگاه می‌کنم
درد پاهام امونم رو بریده. می‌شینم درد می‌کنه. وایمیستم درد می‌کنه. دراز می‌کشم درد می‌کنه.
انگار درد شده یکی از اعضای بدنم که همه جا همراهم هست
اما با این تفاوت که اینبار مسکن‌ها هم جواب نمیدن.
فقط باید تحمل کنم و تحمل می‌کنم. استادم تو این کار :)
نیم ساعت پیش تو سرویس بهداشتی اصلا دوست نداشتم به آیینه نگاه کنم
منتظر بودم یه دختر نامرتب و شلخته ببینم که اعصابمو بهم بریزه اما چیزی که دیدم باور کردنی نبود!
چهره‌ای خودم در غریبانه‌ترین حالت ممکن...
جای چشم و ابرو و لب و دهن فقط خستگی می‌دیدم
حتی موهام که همیشه سر ناسازگاری داره و با زور صدتا گیره واینمیسته، آروم نشسته سر جاش
چشمام و بستم بدون اینکه گریه کنم سرخ شدن و پوستم خیلی بیشتر از حالت عادی سفید به نظر میرسه
می‌دونم احمقانه‌ست اما خودم دلم برای خودم سوخت
اشی اگه اینجا بودی شک نداشتم بهم می‌گفتی: خودتو مظلوم نکن بهت نمی‌یاد ( @ASHVAN )
حتی از فکرش لبخند میاد رو لبم
اما تو نیستی. هیچکس نیست و هنوز برای نالیدن خیلی زوده ...:)
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
*اِلیزابت*

من و عمه کوچیکم فاصله‌ی سنی زیادی نداریم
و میشه گفت باهم بزرگ شدیم
همیشه میونمون خیلی خوب بود و عمم معتقد بود ما یه تیم شکست‌ناپذیریم
یه روز که از دانشگاه برگشته بود کنار هم دراز کشیده بودیم
و با گوشی تاشو لیمویی رنگش آهنگ اینو زدم مجید خراطها رو گوش می‌کردیم
یهو برگشت گفت الهام من برای تیممون یه اسم پیدا کردم
گفتم چه اسمی؟
گفت اِلیزابت
گفتم یعنی چی؟
گفت ترکیب اسم الهام و زینب
تو عالم بچگی گفتم ولی عمه اِلیزابت نمی‌تونه ترکیب الهام و زینب باشه
یه اخمی بهم کرد و زد تو سرم و گفت تو عقلت نمی‌رسه خیلی خوب هم میشه:/

پ ن:
چند روز پیش اسممو با شوق اِدبار گذاشتم که دوستان خیلی شیک قهوه‌ایم کردن (هیت یو)
یهو به یاد اون روزا اِلیزابت اومد به ذهنم و اسمم از اِدبار شد این
عمه هر چند اینجارو نمی‌بینی
و چون شال صورتی عزیزم رو کش رفتی باهات قهرم:||||
اما توروخدا بعد حداقل 12سال بیا قبول کن
اِلیزابت نمی‌تونه ترکیب الهام و زینب باشه:))))))


 
آخرین ویرایش:
بالا پایین