جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ عقاید یک دلقک ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط - گیتی - با نام [ عقاید یک دلقک ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,908 بازدید, 152 پاسخ و 30 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ عقاید یک دلقک ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

گاهی آنقدر بدم می‌آید
که حس می کنم باید رفت
باید از این جماعت پُرگو گریخت
واقعا می‌گویم
گاهی دلم می‌خواهد بگریزم از اینجا
حتی از اسمم، از اشاره، از حروف،
از این جهانِ بی‌جهت که میا، که مگو، که مپرس!
گاهی دلم می‌خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا،
گوشه‌ی دوری گمنام
حوالی جایی بی اسم،
بعد بی هیچ گذشته‌ای
به یاد نیارم از کجا آمده، کیستم، اینجا چه می‌کنم.
بعد بی هیچ امروزی
به یاد نیاورم که فرقی هست، فاصله‌ای هست، فردایی هست.
گاهی واقعا خیال می‌کنم
روی دست خدا مانده‌ام
خسته‌اش کرده‌ام.
راهی نیست
باید چمدانم را ببندم
راه بیفتم... بروم.
و می‌روم
اما به درگاه نرسیده از خود می‌پرسم
کجا...؟!
کجا را دارم، کجا بروم؟

"سید علی صالحی"
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
بیا خیال کنیم همه‌ چیز خوب است؛ ما توی کلبه‌ایم و آن بیرون، درخت هست و آبشار هست و کوهستان هست و رودخانه؛ بیا خیال کنیم هیچ اتفاق بدی نیفتاده، آدم‌ها خوبند و هیچکس هیچ منظور بدی ندارد، همه سرشان به کار خودشان گرم است و فرصتی برای آزار همدیگر ندارند؛ بیا خیال کنیم بیرون پُر از مهربانی‌ست، گل‌های نرگس و شقایق بین دست‌های باد می‌رقصند و قناری‌ها اوج می‌گیرند و از آسمان نمی‌ترسند؛ بیا خیال کنیم همه‌ چیز خوب است، کسی دلی نمی‌شکند، اشکی از گونه‌ای نمی‌ریزد و مسیر دلخوشی‌ها برای تمام آدم‌ها باز است؛ بیا خیال کنیم، چرا که این ساده‌ترین کاری‌ست که از دست ما برای بهبود حال جهان درونمان ساخته‌ست:)
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

از اون وقتایی که میاید بهم عکس میدین متنفرم
چون مجبورم متقابلا براتون عکس بفرستم
و متاسفانه تو اون لحظه
تو همه‌ی عکسا شبیه گراز دیده میشم :)))

پ ن: خدایی چطوری این همه خوشگلید؟
من خودمو تو آیینه می‌بینم احساس می‌کنم
تنها موفقیتم تلاش در راستای هر روز زشت شدنه:/
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

احساس می‌کنم خدا میکسی از این دو بزرگوار رو خلق کرد
اسمش گذاشت الهام فرجی فرستاد به زمین
وگرنه این حجم از شباهت احساسی و عقیدتی طبیعی نیست:))))))
file.jpg
220px-هدایت.jpg
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
باید می‌گفتم بهت که آدم روبه‌روت خیلی وقته قید همه چیو زده.
خیلی وقته دیگه تو آیینه به خودش نگاه نمی‌کنه.
نگران فردای پیش روش نمی‌شه و افسوس دیروزشو نمی‌خوره.
باید می‌گفتم بهت دغدغه‌ای دیگه نداره،
نه واسه زمان حالش و نه آنچه گذشته‌ها و نه آنچه خواهد دیدها.
آدم روبه‌روت فقط نفس می‌کشید، نه صرفاً زندگی.
من مُرده بودم تو یه جایی از تاریخ، لای تموم خاکسترهایی که نشسته بود رو موهای بی بی،
لای گل و لایی که غرق کرده بود تو خودش اسباب مردمو تو سیل،
لای تموم خاک و تارهایی که نشسته بود رو کنج کنج این خونه.
باید می‌گفتم بهت تا بدونی آدم روبه‌روت نیاز به لبخند و تلاش و امید دادن واهی نداره.
نیاز به نگرانی و هیچ چیز دیگه نداره.
تو نذاشتی که داشته باشه! نبودی، ندیدی، نشنیدی، لمس نکردی لحظه لحظه تنهایی‌هامو.
باید می‌بودی، باید که آغوشتو به روم باز نگه میذاشتی.
نباید چشم می‌بستی رو همه چی بعد یه اشتباه.
مگه انسان جایز الخطا نبود!؟
چرا صدق نکرد برای منِ عایل تو، برای من همیشه محتاج تو.
بگذار که این‌گونه بگویم
غربتی آمیخته هر نفسم را
حال پاییز باشد یا بهار
آن که نیست نیست دگر
من و تو ما نخواهیم شد خیر پیش راه تو باشد...:)
b7f162ac68554ae95f1fda4f560f2fe8.jpg

 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
خودم قرار گذاشته‌ام به هیچ‌چیز علاقه‌مند نباشم. یادم می‌رود دوست نداشته باشم.
دلم نمی‌خواهد صبح‌ها به عشق خواندن ادامه‌ی کتاب دیشب یا نوشتن بیدار شوم.
دوست ندارم چیزی مرا مشتاق زندگی کند.
نباید خندید. نباید خوشبین بود. نباید خواست. نباید.
اما خیلی زود می‌بینم همه را فراموش کرده‌ام و با چشمان خواب‌آلود دارم شعر مینویسم.
چهار صبح از فیلمی که می‌بینم عکس می‌گیرم تا کِیفش را با دوستانم قسمت کنم.
می‌بینم دارم عجله می‌کنم که برسم ادامه‌ی کتاب را بخوانم.
می‌بینم از برگ‌های جدید گلدانم خوشحالم.
میبینم از اینکه تو هستی و میخندی خوشحالم.
زندگی مرا با خودش می‌برد. شکستم می‌دهد. اسیرم می‌کند و می‌گوید بخند!
بخند و فراموش کن چه بلایی سرت می‌آورم!
بخند تا ضربه‌ی بعدی، تا زخم بعدی، تا درد بعدی!
زندگی کارش را خوب بلد است و من نه کارم را بلدم نه یاد می‌گیرم.
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
آدم‌های بعد از حادثه عجیب‌اند؛
آغوششان مهربان‌تر از همیشه و امن‌تر از همیشه باز می‌شود،
سفت‌تر و طولانی‌تر به آغوش می‌کشند و سخت‌تر دل می‌کند؛
انگار که تازه فهمیده‌اند همیشه و هربار می‌تواند آخرین باشد،
آخرین آغوش، آخرین بوسه، آخرین خداحافظی.
انگار که تازه فهمیده‌اند زندگی را به شرط فنا به نام‌مان زده‌اند.
این روزها بیشتر به از دست دادن فکر می‌کنم؛
به اینکه مبادا آخرین بار را درست به جا نیاورم،
درست خداحافظی نکنم یا درست به آغوش نکشم.
این روزها بیشتر به این فکر می‌کنم که مبادا این ترس درست به جا نیاوردن، لذّت آخرین بار را از من بگیرد.
این روزها زیادی فکر می‌کنم، آنقدر که هیچ موسیقی و دکلمه و شعری صدای مغزم را خاموش نمی‌کند
امّا در این بین یک چیز را خوب می‌دانم،
اگر آخرین بار گذشته باشد و من هنوز نفهمیده باشم چه؟
a7109f66b5db3db9bdc1b68b486932b0.jpg

 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
_اگر ما از حماقت مردم استفاده می‌کنیم
گناه از ما نیست. چشم‌شان کور شود
و دندشان نرم،اگر شعور دارند بزنند
و پدرمان را در بیاورند!😌

+صادق هدایت

پ ن : از دلایلی که بزرگوار رو انقدر دوست دارم
همین رک بودن و تعارف نداشتنشه به مولا:)))))))))
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14

دوستان عزیزی که در تلگرام با من در ارتباطین
وقتی یه استیکر می‌فرستم،
لطفا نرید پَکِش رو نگاه کنین.
اگه کردید،
مسئولیتش دیگه با من نیست.
من فقط مسئولیت استیکری که می‌فرستم رو متقبل میشم:||||||||
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
این که سکوت می‌کنم، این که می‌بینی کلمه‌ای ندارم تا با آن خودم را به تو وصل کنم، دلیلی به بی‌احساس بودن من نیست، من آدم بدی نیستم، من فقط کمی نسبت به کلمات بی اعتماد شده‌ام.
 
بالا پایین