متفرقه [ عقاید یک دلقک ]

[- گیتی -]

من یه بُعد «شکننده و اشکی» دارم،
یه بُعدِ
«تو سگ کی باشی که خاطر من و مکدر کنی!»
حد وسط هم ندارم:))))))​

 

[- گیتی -]

«حال من اصلاً خوب نيست، ديگر يک ذره حوصله برايم باقی نمانده، وضع مالی خراب، از يک طرف، بی‌خانمانی، از يک طرف، و اينکه ديگر نمي‌توانم خودم را جمع‌وجور کنم. نااميدِ نااميد شده‌ام. اگر خودکشی نمی‌کنم فقط به خاطرِ تو است، والا يکباره دست می کشيدم از اين زندگی و خودم را راحت می‌کردم. از همه چيز خسته‌ام، بزرگترين عشقِ من که نوشتن است برايم مضحک شده، نمی‌فهمم چه خاکی به سرم بکنم. تصميم دارم به هرصورتی شده، فکری به حال خودم بکنم. خيلی خيلی سياه شده‌ام. تيره و بدبخت و تيره‌بخت شده‌ام. تمام هموطنان در اينجا کثافت کامل‌اند. کثافت محض اند. منِ بيچاره چه گناهی کرده بودم که بايد به اين روز بيفتم. من از همه چيز خسته‌ام. سه روز پيش به نيت خودکشی رفتم بيرون و خواستم کاری بکنم که راحت شوم و تنها و تنها فکر غصه‌های تو بود که مرا به خانه برگرداند. هيچکس حوصله مرا ندارد.»

از نامه‌های غلامحسن ساعدی به بدری لنکرانی.

پ ن:
بر او ببخشایید.
بر او که از درون متلاشیست:)​

 

[- گیتی -]

خیلی وقته کسی برام گل نخریده،
خیلی وقته کسی نگفته دلم برات تنگ شده،
خیلی وقته کسی نگفته بیا ببینمت،
خیلی وقتی کسی بغلم نکرده،
خیلی وقته کسی سعی نکرده خوشحالم کنه،
من به این بامزگی و خوبی و مهربونی
چی شد این بلا سرم اومد؟! =(((
​

 

[- گیتی -]

یه سوالی خیلی مغزمو درگیر کرده دوستان
منو فائزه تو فضای انجمن
حرف خاصی نمیزنیم
حتی شده ماهی یه بار
یه پیام برای هم نذاشتیم
حالا قدیمی‌ها به هرحال که ما رو میشناسن و از روابط ما خبر دارن.
ولی این تازه واردها از کجا می‌دونن
ما دوتا رفیق صمیمی هستیم
که بخوان حسودی هم کنن
و بگن خوش به حالتون؟😐💔​

 

[- گیتی -]

میگن وقتی عصبی یا ناراحت میشی،
بنویس ولی متاسفانه
با نوشتن هیچی حل نمیشه.
مثلا ناراحتی‌ها و بغض رو از اول بنویسم تا به امروز و بعد پاره کنم حل میشه؟
واقعا اون خلاها پر میشن؟
من فکر می‌کنم بشر باید راه حل دیگه‌ای پیدا کنه. دردهای فعلی بشر قطعا روش‌های جدیدتری برای رفع می‌خواد.
شایدم دیگه واقعا چیزی حل نمیشه ما خودمون رو گول می‌زنیم.
کار عاقلانه رو صادق هدایت کرد و تهشم گفت
«ما رفتیم و دل شما را شکستیم، همین.» امیدوارم یه روز مثل صادق هدایت در وقت مناسب همه چیز رو تموم کنم و آروم بگیرم:)​

 

[- گیتی -]

ناموسا بعد از یک سال
هنوز که می‌خونمش احساس باکلاسی‌ می‌کنم
خیلی شاخ‌وارانه گفتم لعنتی :))))
(تیکه کلام‌های محفوظ)​

 

[- گیتی -]

وقتی بهم میگن ول کن یا فراموش کن :) 👇🏻

«اگر تکه‌ای کاغذ بود، پاره‌اش می‌کردم. اگه بطری شیشه‌ای بود، آن را میشکستم. اگر یک دیوار بود، آن را فرو می‌ریختم. اما آن قلب من است!»

محمود درویش​

 

[- گیتی -]

چه فایده‌ای دارد
نگرانِ من باشی ولی از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، امّا من را نفهمی؟
جای خالیم را حس کنی، امّا سراغم را نگیری؟
چه فایده‌ای دارد
در بینِ وسایلت باشم امّا مهم‌ترینشان نباشم...
- نزار قبانی

پ ن:
چه فایده داره چشمای اشکی کسی رو ول کردن و بعد ترک کردنش، توجه‌های زیر پوستی؟:)​

 

[- گیتی -]

'چشم‌هایم را می‌بندم و تو را می‌بینم، من به جای تو بیدار می‌مانم، من به جای تو نمی‌خوابم، به جای تو درد می‌کشم، به جای تو تمام شب گریه می‌کنم، به جای تو غذا نمی‌خورم، آب نمی‌خورم. من دست‌های کسی را که مشت کثیفش را بر سر و صورت تو فرود آورد می‌شکنم.'

• دریابند / نامه به برادرش -نامه‌های زندان-​

 

[- گیتی -]

” چرا هیچوقت دوستم نداشتی؟ “ من به اندازه‌ی کافی به نظرت خوب نبودم؟ یا شایدم بیش از حد خوب بودم و دلتو زد؟ چرا همیشه از فهمیدنش فرار میکردی؟ من ازت ناراحت میشدم چون دوسِت داشتم؛ روت حساس بودم چون دوسِت داشتم. همه‌اش همین بود. هیچوقت نمی‌خواستم همه چیز خراب بشه، فقط برام مهم بودی. ولی به این حقیقت پی بردم که احساساتم هدر رفت. اگه تو هم دوستم داشتی یه دنیای قشنگ رو باهم می‌ساختیم. اگه تو هم به اندازه‌ای که من دوسِت داشتم، دوستم داشتی، همه چیز قشنگ تر بود. ولی نداشتی و من اینو قبول کردم و حالا فقط خاطراتمون رو دوست دارم. ​