جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار فاضل نظری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط محسا با نام فاضل نظری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 14,252 بازدید, 409 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع فاضل نظری
نویسنده موضوع محسا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
میان جمعم و سرگرم داستان‌سازی
کی‌ام؟ عروسک تنهای خیمه‌شب‌بازی

به پای‌کوبی غمگین من نمی‌خندی
اگر نگاه به ناچاری‌ام بیندازی

من و تو از دغل پشت‌پرده باخبریم
چقدر بازی و تا کی دروغ‌پردازی؟

اگر غلط نکنم مزد پاک‌چشمی ماست
که می‌زنند به ما تهمت نظربازی

شدیم «سرو» و به ما بی‌ثمر لقب دادند
سرت بلند! بیا این هم از سرافرازی

مگر نگفتمت ای دل به زندگی خو کن
کبوترا تو چرا با قفس نمی‌سازی؟

چه جای سعی! که فواره چون به اوج رسید
به گریه گفت: امان از بلندپروازی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
از دردِ عشق گفتم و نشنید هیچ‌ک.س
حتی اگر شنید، نفهمید هیچ‌ک.س

زورِ شراب گر به غمِ عشق می‌رسید
ما را چنین خراب نمی‌دید هیچ‌ک.س

آدم حریصِ منع شدن‌هاست، گر نبود
آن میوه را ز شاخه نمی‌چید هیچ‌ک.س

شرمنده‌ی محبتت ای غم! که در فراق
حالِ مرا به جز تو نپرسید هیچ‌ک.س

فاضل ز خیرِ نام گذشته‌ست دوستان!
روی مزار او بنویسید هیچ‌ک.س
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
همين كه نعش درختي به باغ مي افتد
بهانه باز به دست اجاق مي افتد

حكايت من و دنيایتان حكايت آن
پرنده ايست كه به باتلاق مي افتد

عجب عدالت تلخي كه شادماني ها
فقط براي شما اتفاق مي افتد

تمام سهم من از روشني همان نوريست
كه از چراغ شما در اتاق مي افتد

به زور جاذبه سيب از درخت چيده زمين
چه ميوه اي ز سر اشتياق مي افتد

هميشه همره هابيل بوده قابيلي
ميان ما و شما كي فراق مي افتد؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
جهان درخت بدون جوانه‌ای شده‌ است
که طعمه‌ی طمع موریانه‌ای شده است

به گریه سنگ به هم می‌زنند و می‌خندند
بیا ببین که دیوانه‌خانه‌ای شده است

"امیدواری بهبود" را چه توصیفی
جز اینکه دلخوشی کودکانه‌ای شده است

به شیر در دل آتش نگاه کن که چه تلخ
مطیع شعبده‌ی تازیانه‌ای شده است

دلی که در فلک سعد بال و پر می‌زد
کنون فلک‌زده‌ی آب و دانه‌ای شده‌ است

غمی که چشم جهانی بر آن گریسته بود
به گوش مردم بی‌غم ترانه‌ای شده است

وفا خیال و محبت فریب و عشق دروغ
رفیق، گمشده‌ی بی‌نشانه‌ای شده است

گمان یافتن کیمیای خوشبختی
برای عهد شکستن بهانه‌ای شده است

نه قدر لطف، نه رسم وفا نه حق نمک
گلایه نیست ولی بد زمانه‌ای شده است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد

ای که می پرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانه ای را برد، از بنیاد برد

عشق می بازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی این چنین هر ک.س به خاک افتاد، بُرد

شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن ها
هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد

جای رنجش نیست از دنیا، که این تاراجگر
هر چه برد، از آنچه روزی خود به دستم داد برد

در قم*ار دوستی، جز رازداری شرط نیست
هر که در میخانه از مستی نزد فریاد، برد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مرا با چشم های بسته
از پل بگذران ای دوست!

تو وقتی با منی
دیگر مرا بیمِ معادی نیست !
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ما دو سَرویم،

در آغوش هم افتاده به خاک

چشم بگشا،

که گره خورده به هم ریشه‌ی ما
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغِ ارغوانی نیست!

پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه‌ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به‌ جز خیر، بر نمی‌آید
وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست

درختها به من آموختند فاصله‌ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه پرغبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
در آتش عشقِ تو اگر مسـ*ـت نسوزیم
سوزانده شدن باد سـزای همه‌ی ما
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
 
بالا پایین