- Apr
- 7,429
- 29,262
- مدالها
- 15
هنری هن: صمیمی ترین دوست ویکتور و پسر یکی از تجار ژنو که از استعداد های زیادی بهرهمند بود. بسیار روحیه لطیفی داشت و به جزئیات در طبیعت توجه زیادی می کرد و از آنها لذت می برد. او در سفری که به همراه ویکتور بود از او جدا شد و بوسیله هیولا به قتل رسید.
جاستین موریتز: کسی بود که در خانهی فرانکنشتاین کار میکرد و به عبارتی مستخدم بود. بعد به جرم قتل ویلیام (برادر کوچک ویکتور) اعدام شد در حالی که قاتل اصلی هیولا بود.
الیزابت لاونزا: دختر عمهی ویکتور بود که بعد از مرگ مادرش به خانوادهی فرانکنشتاین سپرده شد و همبازی ویکتور گشت. بعد از فوت مادر ویکتور، همه زحمت خودش را برای برپا کردن آرامش در خانه انجام داد و به قولی توانست جایگاه مادر ویکتور را بگیرد. او نقش بسیار مهمی در زندگی ویکتور داشت، او را همیشه می ستود و احترام می کرد. بعد از اینکه آنها بزرگ شدند با هم ازدواج کردند ولی در همان شب عروسی هیولا او را به قتل رساند.
جاستین موریتز: کسی بود که در خانهی فرانکنشتاین کار میکرد و به عبارتی مستخدم بود. بعد به جرم قتل ویلیام (برادر کوچک ویکتور) اعدام شد در حالی که قاتل اصلی هیولا بود.
الیزابت لاونزا: دختر عمهی ویکتور بود که بعد از مرگ مادرش به خانوادهی فرانکنشتاین سپرده شد و همبازی ویکتور گشت. بعد از فوت مادر ویکتور، همه زحمت خودش را برای برپا کردن آرامش در خانه انجام داد و به قولی توانست جایگاه مادر ویکتور را بگیرد. او نقش بسیار مهمی در زندگی ویکتور داشت، او را همیشه می ستود و احترام می کرد. بعد از اینکه آنها بزرگ شدند با هم ازدواج کردند ولی در همان شب عروسی هیولا او را به قتل رساند.