فایل شده فروغ سپهر/مریم فواضلی و ممد صنوبر کاربران انجمن رمان بوک

[ممد صنوبر]

عنوان: فروغ سپهر
نویسندگان: مریم فواضلی و ممد صنوبر
ژانر: عاشقانه، عارفانه، مذهبی
ناظر: KOSAR♡
ویراستار: M.M
کپیست: Hilda؛
خلاصه:
می‌گردم حیران و مغشوش در پی این سبیل معضل، کز سراغ جان
امان از بی‌دلدار... .سیاهت میکنم به عمق وجودت!
خود را می‌بینم در وجود تو.

 

[اولدوز]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
موضوع 'قوانین ساب دلنوشته کاربران
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
موضوع 'تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
موضوع 'درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک'
[درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
موضوع 'تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار'
[تاپیک جامع درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
موضوع 'تاپیک اعلام پایان دلنوشته کاربران'
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته کاربران]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡

 

[ممد صنوبر]

مقدمه:
وقتی که آسمان را می‌نگرم، می‌بینم خورشید را.. .
مهری که فقط نگاهش به تو است
و لبه بالایی را برای تو می‌کند.
عشق آفتاب به تو در چه بود و خواهد ماند؛
دانستم ضیائی است که تو به آن بخشیده ای!

 

[ممد صنوبر]

ای معشوق من! هستند مَلَک از جمال تو؛ سجده بر خاک.
یاهو؛ ای سلطانی که بندگانت را از زیبایی‌ات معرا کرده‌ای
عذار بنمای!
تا مستدام مخبط تو شویم.

 

[ممد صنوبر]

کز این طریق رسیدن به تو؛ چه بسیارها میدوم، میروم ره جانم را وایه تو، دلداده و رعنای توام!
صدای کرنایم به گوش جهان رسید؛ از شوق دیدار تو ... .
ای شاهد من! رسیدن به تو هم‌چو گردنه دماوند بسیار راه دارد. قدم‌هایم چو بی‌بنیان نیست؛
چون که می‌دانم از عشق وجودی تو به حق خواهم رسید.
ای ایزد، ای نام مهذب دیوانه‌ام! از جهان و کرباس‌های تو ... .

 

[ممد صنوبر]

ز هر ناله نی می‌دمد بر دیدار و کمال تو، بمان ای عشق!
ای کسی که آسمان با وجود تو زیباست، تا ابد در بام شیدایی می‌مانی و تبسم مرا دو چندان میکنی.

 

[ممد صنوبر]

عالم کره‌ای را گشتم؛ ز چون تو نیافتم! مرحمت در شانه توست نه مقایر.
رخ تابناکت قلبم را مسرت تو مبتلا کرده و تفرعن مرا هیچ است، ضجه‌ام را بار‌ها زدم تا بدانی نگاهم تا ازل چشم بر بالا دوخته و نور آسمان‌ات را می‌بینم.
ولکن که تو در قربت نشسته‌ای!

 

[ممد صنوبر]

ای آسمان نیلگون؛ که در مصوری خدا چیوندن شدِای، تو را با تلألؤ هور می‌توان دید.
که با قلمی زرد و آبی عقل مرا حیران کرده‌ای!
ای کاش کرباس تو را می‌یافتم؛ تا بگویم مرا هم به این صورت رنگ آمیزی کن.
ای فروغ سپهر!
عندلیب و ابابیل و عنقا در حیرتند و جناح در آن می‌گجایند.
و متحیر از نور زیبایی تو... .

 

[ممد صنوبر]

وجودم از بی‌قراری پر شده است. مرا به درگاهت بطلب ای حضرت یار، که در شوق وجودی‌ام رمق صبر ندارم.
رساله‌ای می‌نویسم برای خالق نورانی خاک، جهان دل‌باخته معشوق آسمان شد!
با نامش شروع میکنم که ای یار دریغ از من نکن، باز بئر شیطان مرا می‌خواند.

 

[ممد صنوبر]

جبروت و بزرگی‌ات را هر روز می‌گویم که وجودم از خلقت تو حیرت زده است.
جهان از حشمت تو در سیر ابتهاج‌ و بهروزی است. ندای کامیاری می‌آید، ندای بی‌کران و نورانی‌ات... .