جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

هنر فلزکاری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته هنرهای تزئینی و زیبا توسط Ayumi با نام فلزکاری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 429 بازدید, 37 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته هنرهای تزئینی و زیبا
نام موضوع فلزکاری
نویسنده موضوع Ayumi
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 4
بازدیدها 43
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط Ayumi
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
3- دوره سوم سراسر قرن ششم و هفتم هجری (در هر منطقه) تا حمله مغول را در برمی گیرد. بخش اعظم این دوره مصادف است با دوره حکومت سلسله سلجوقیان (591-430ه / 1194-1038م). که در حقیقت به عنوان عصر اوج و شکوفایی هنر فلزکاری در ایران شمرده می شود. روش سلجوقی منسوب به سلاجقه است... در این دوره یک سبک و روش خاص و مستقلی به وجود آمده که در سایه تشویق و حمایت امرا و سلاطین سلجوقی ایجاد شده و دارای ممیزات خاصی از جمله عظمت بنا و اتساع و استحکام است. در این روش اشکال موجودات جاندار که تقلیدی از طبیعت است، به کار رفته است. از جمله ممیزات دیگر آن به کار بردن تزیینات و اشکال برجسته است. (5)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
در این دوره، هنرمندان و صنعتگران به ویژه در نواحی شمال شرق ایران یعنی خراسان و ماورأالنهر به تجربه روش ها، فنون و سبک های جدیدی آفریدند. در دوره سلجوقی ثروت و تجمل و تقاضای روز افزون مردم برای اشیای زیبا تنها با تولید فراوان اشیا، چه سفالی و چه فلزی، قابل اقناع بود. اشیای فلزی بسیار گران تر تمام می شد و شماره آنها معدودتر بود. اما پس از مدتی وقفه به صورت هنری مستقل و مهم رواج یافت و تا دوره صفوی بسط و تکامل آن دوام داشت و اگر بعضی از خصوصیات قدیم خود را از دست داد، به جای آن مزایای تازه ای حاصل کرد.(6) بدین ترتیب، فلزکاران به منظور پاسخ به تقاضای اقشار متوسط و مرفه از روش نقش کوبی فلزات با استفاده از مس، نقره و طلا استفاده نمودند و با بهره از نقوش زیبا و پیچیده به ایجاد رویه های درخشان همت گماردند. با وجود غنای آثار باقیمانده که شامل تعداد محدودی از اشیای تاریخ دار است، هنوز بحث مفصل درباره ی تحول سبک شناختی آثار فلزی دوره سلجوقی مشکل است. در اینها نیز مثل رسانه های دیگر، طرح های دقیق و روشن و بهره گیری پراکنده از فضای موجود برای تزیین معمولاً بازتابی از روندهای ادوار پیشین است. اما ظهور خاتم بندی به تدریج به طرح های فشرده در یک مقیاس متغیر منجر شد و به سطوح و تراکمی دست یافت که یادآور سطوح منسوجات بود.(7)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
هنرمندان فلزکار ایرانی دو مکتب مشخص را در دوره سلجوقیان پدید آوردند: مکتب هرات در شرق و مکتب موصول در غرب. تمیز دادن میان آثار صنایع فلزی موصل و ایران خالی از اشکال نیست، اما آنچه ثابت شده این است که نام بعضی از صنعتگران که امضای آنها در آثار نفیس فلزی شهر موصل خوانده می شود، ایرانی به نظر آید. همین امر موجب شده که احتمال دهیم بعضی از صنعتگران ایران به موصل و دیاربکر و بین النهرین مهاجرت کرده و این آثار نفیس فلزی را که بهترین آثار فنون اسلامی است، به وجود آورند. شاید این هنرمندان در اوایل قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) از حملات مغول ها فرار کرده و متوجه مغرب ایران شده و به عراق آمده اند، چنان که در نیمه همین قرن هنرمندان و صنعتگران عراق به همان علت از آنجا مهاجرت کرده و به مصر و سوریه روی آورده اند.(8) با این حال، شهرهای مرو، نیشابور و طوس نیز در میان نام های فلزکاران و کتیبه های موجود بر روی اشیای فلزی، دیده می شود که نشان می دهد مراکز نقش کوبی دیگری در سرزمین های تحت سلطه سلجوقیان یا رقبای آنها وجود داشته اند. فلزکاران دوره های بعد به ابداع و اختراع سبک های جدید و توسعه کارهای خود ادامه دادند. ظرافت و ریزه کاری هایی که این هنر ایجاب می کرد، در آثار هنرمندان قدیم در نهایت نرسیده بود و این امر، در حقیقت، یکی از اسرار هنر ایرانی است که هرگز به نقطه انتها نمی رسد.(9)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
روش نیلو Niello: اشکال را بر روی لوحه ای از نقره یا نقره ممزوج با طلا کنده و بعد در آن گودی ها ممزوجی از مس و سرب و بورق و گوگرد و نشادر که با آن حرارت مرتفعی داده شده است، می ریختند. پس از سرد شدن این ماده و صیقلی نمودن، آن را با ماده سیاه یا رنگ دیگری منبت می کردند و با این ترتیب اشکال و تزیینات خیلی واضح تر و روشن تر می نمود. (10)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
هنر فلزکاری، هنر سنتی و هنرمند سنتی

از دیرباز هنر فلزکاری به عنوان یکی از شاخه های اصلی هنرهای دستی ایران به حیات خود ادامه داده است. رمز این استمرار و ماندگاری در چه رازی نهفته است؟ محققان و متفکران هنر اسلامی بر این اعتقادند که رمز این ماندگاری در زبانی نهفته است که هنرمندان مسلمان ایرانی به منظور بیان و آفرینش هنرمندانه خود بدان سخن می رانند. این زبان کدام است و سرچشمه آن در کجا است؟

این زبانی است که قرن ها در عرصه پهناور ایران زمین و در قرون متمادی از کاربردی وسیع در هنرهای ایرانی برخوردار بوده است. سرزمینی که مردمان آن به یگانگی خداوند و وجود آنها ریشه دوانیده بود. این زبان بعدها با گرویدن ایرانیان به دین پیامبر(ص) متحول گشت، اما ریشه های آن محفوظ ماند.
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
دانشمندان اسلامی و سنت گرایان معاصر معتقدند که این زبان در سنت و نیز در جامعه ای ریشه دوانیده که همواره اصول و قوانین سنتی در آن حکمفرما بوده اند. در اینجا سنت نه به معنای آداب و رسومی است که در طول زمان و در مکان های مختلف دستخوش تحول می گردد، بلکه سنت (Tradition) به معنای علم قدسی یا نور ازلی و حقیقت دین است... این حقیقت اولیه را که به تدریج و بر اثر حوادث روزگار در زیر ابرهای سیاه انحراف پنهان شده می توان و باید از راه سیر معنوی یا رازآموزی و درک معنی رمزهایی که جلوه گاه این حقیقت است، شناخت.(11)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
پروفسور نصر معتقد است سنت هیچ گاه نظامی بسته نیست، بلکه واقعیتی زنده است. سنت یک جهان بینی و مجموعه ای از آموزه هاست که به سمت امر نامتناهی گشوده می شود و ذهن را هم بدان سو سیر می دهد. سنتی که ماهیتی تاریخی و جاویدان دارد و آن را نباید معادل یک دوره خاص دانست، هر چند به کارگیری گسترده اصول آن را در زمان ها و مکان های خاصی باید جست و نه در هر جا و زمانی.(12) از این رو، هنر سنتی در جامعه سنتی شکل گرفته و تداوم و بقا می یابد. در تمدنی که سنتی توصیف می شود، هیچ چیز خارج از قلمرو سنت قرار نمی گیرد... حتی در مواردی هم که قانون جامع مستقیماً برگرفته از وحی نیست، سنت مبدأ قانون حاکم بر آن جامعه است.(13)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
حال از این دیدگاه هنر چیست و هنر سنتی کدام است؟ پروفسور نصر هنرها را یکی از مهم ترین و سر راست ترین تجلیات اصول سنت می داند، چرا که معتقد است انسان در میان صور زندگی می کند و برای گرایش سوی متعالی باید با صوری احاطه شود که مثل متعالی را پژواک می دهند. وی سپس هنر سنتی را چنین تعریف می کند: هنر سنتی، به عمیق ترین معنای کلمه عملی (=کارکردی) است، یعنی برای کاربردی معین خلق شده است، خواه این کاربرد پرستش خداوند در یک عمل عبادی باشد خواه تناول یک وعده طعام. بنابراین چنین هنری فایده گرانه است، اما نه به معنای محدود فایده که تنها فایده انسان خاکی از آن مدنظر باشد. فایده آن، به انسان خلیفه الله مربوط می شود. در نظر او زیبایی یکی از جوانب زندگی و همان قدر اجتناب ناپذیر است، که خانه ای که در فصل سرمای زمستان جان پناه اوست... در هنر سنتی آمیزه ای از زیبایی و فایده وجود دارد که هر موضوع هنر سنتی را به چیزی که در آن واحد زیبا و سودمند است، مبدل می سازد. البته مشروط به اینکه به یک تمدن سنتی بالنده که در مرحله زوال و انحطاط نیست، تعلق داشته باشد.(14)
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
از این رهگذر، تنها انسانی می تواند اثری زیبا بیافریند که روش به فعل درآوردن امری معنوی را بداند چرا که زیبا و منعکس کننده کیفیت خداوند است. این انسان کسی نیست جز هنرمندی که در یک جامعه سنتی رشد نموده و پس از آداب تشرف که کیفیتی محرمانه دارد، بنای فراگیری روش و نیز روح صنعت را گذارده که هر دو مشترکاً مبنایی کیمیایی دارند. اما هنرمند سنتی کیست و چگونه به مقام آفرینش هنری دست می یابد؟ نصر معتقد است که انسان خلیفه الله یا سنتی است که هنر سنتی را پدید می آورد.(15)

انسان به عنوان والاترین آفریده الهی و جانشین خداوند بر روی زمین و واسط میان آسمان و زمین، همان انسان خلیفه الله (Pontifex) است.

انسان از این رو که آفریده خداوندی است و مستقیماً جمال الهی را منعکس می سازد، خود یک اثر هنری است. انسان یک اثر هنری است زیرا خداوند هنرمند برین است.(16) پس همین انسان که خود اثر هنری است هنگامی که در مقام هنرمند قرار می گیرد به تقلید از نیروهای آفرینش گری آفریننده و صانعش و نیز در مقام آفرینش هنری مطابق با قوانین از واقعیات عالم مثال، خود خویش یعنی فطرت و سرشت خداگونه خویش را متحقق می سازد. اگر انسان در مقام شناخت خداوند، سرشت اصلی خود را به عنوان انسان اندیشه ورز(Homo Sapien) محقق سازد. در مقام خلق هنر نیز جنبه دیگری از آن سرشت را به عنوان انسان ابزارساز (Homo Faber) متحقق می سازد.(17) بدین ترتیب، هنرمند سنتی در مقام یک عارف یا حکیم قرار گرفته و می کوشد تا ابتدا حقایق جهان هستی را ببیند و سپس آنها را عینیت بخشیده و در آخر با آفرینش یک اثر هنری، در عالم واقع متحقق سازد.
 
موضوع نویسنده

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
در یک جامعه سنتی، اشتغال هنر و هنرمندی امری جدای از وظایف و امور روزمره تلقی نمی شده بلکه هر شغلی نوعی وظیفه روحانی به شمار می رفته، به گونه ای که عادی ترین اعمال زندگی همواره معنا و صورتی مذهبی در خود داشته است. از این رو، نقش صنایع دستی به طور سنتی این بود که علاوه برآوردن مقاصد علمی، به حفظ پیوند ظریف میان زیبایی و وجود... کمک می کرده است. (18)

در این فضای روحانی، نیروهای خلاقه هنرمند سنتی با الهام از اصول سنت و با تکیه بر شهود و رازآموزی یا به عبارت دیگر بر اساس اصول شریعت و طریقت در پی بنا نهادن جهانی است که بیانگر تعادل، نظم، صفا و صلح است. از این رو، کار و پیشه چیزی جدای از هنرمند و جلوه گری روح و طبیعت و سرشت خداگونه آدمی نخواهد بود. کار به این معنی ابتدایی، برای معاش سالم (نقش سنتی صنایع دستی تقویت و حفظ تقدیس کار و زحمت است) مشابه قبول رسالت زندگی باطنی نمازگزار است: کار نماز است. انسان در نماز و انسان در کار، در توجه به درون خود از انگیزه های منحرف کننده بی شمار زندگی روی می گردانند تا همه قوای روح خود را به یک سو متمرکز کند. (19)

بدین ترتیب، هنرهایی که در جوامع سنتی بروز می کنند چون بر پایه اصول واحد و یگانه ای پایه گذاری شده اند، دارای سبک و سیاق واحدی نیز می باشند، سبکی که نمی توان آن را از خارج و به صورت ظاهر مورد تقلید قرار داد. (20)

در اینجا، لازم نیست هنرمند برای آفرینش و هنرپردازی، الهیات سنت را تمام و کمال بشناسد بلکه کافی است و سرمشق ها و قواعد کار را که منحصر به حرفه اوست، بداند. از این رو هنر سنتی بیشتر بدون امضا است یا نسبت به زندگی هنرمندانی که امضا یا رد پایی از خود به جا گذاشته اند، اطلاعات کمی در دست است. زیرا معرفت هنرمند در آن است که گمنام باقی بماند، پس هویت او نه در نام او که درآفرینش او و آفرینش او نیز در نیایش اوست. نیایشی با ریشه در معرفت و معنویت و برخاسته از باطن و سرشت زیبایی طلب او. در اینجا، زیبایی جنبه ای است از حقیقت به مفهوم مطلق کلمه. اینها کمترین جلوه وحدت هستند که ذره ای از آن در هر چیزی هست... (و) سرانجام زیبایی است خواه در نسبت دقیق و باریک با سرچشمه امور- که در ارزش یا ابتذال جهان داوری می کند. (21) پس، هنری که این چنین خلق می گردد از هویتی اصیل و ماندنی برخوردار خواهد بود.
 
بالا پایین