من به عنوان قهرمان زن یه رمان حرمسرایی درجه سوم کلیشهای تناسخ کردم. من تصمیم گرفتم که به عنوان قهرمان زن زندگی کنم و از زندگی راحت خود با قهرمان مرد لذت ببرم ... اما این دیگه چجوری داستان عاشقانهایه ؟! داشتن یک سرباز به عنوان دوست پسر، زنانی که دائماً اونو محاصره میکردند ... و انواع حوادث مختلف رخ میده. بنابراین اکنون من تمام تلاشم رو میکنم تا زندگی عادی داشته باشم.