Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,533
- 22,017
- مدالها
- 3
همه حیوان ها خندیدند و دست زدند. دست زدن آنها که تمام شد. شیر گفت: «ولی من امروز یک جایزه دیگر هم دارم. آن جایزه را به کلاه مهربانی میدهم!»
حیوان ها با تعجب شیر را نگاه کردند. شیر گفت: «همه شما به اینجا آمده اید تا کلاه خودتان را نشان بدهید و جایزه ببرید. ولی فیل کوچولو آمده است تا کمک کند که سه حیوان دیگر جایزه را ببرند.
کلاه او، یعنی برگی که او روی سرش گذاشته است، سه حیوان دیگر را به مسابقه آورده است. این کلاه را برای کمک به دیگران روی سرش گذاشته است. این کلاه او کلاه مهربانی است. من جایزه آخر را که بهترین جایزه ها هم هست به فیل کوچولو میدهم.»
آن وقت، همه حیوان ها فهمیدند که شیر چه می گوید. همه با هم دست زدند و فریاد کشیدند. شیر هم جایزه آخر را که بهترین جایزه ها هم بود به فیل کوچولو داد.
حیوان ها با تعجب شیر را نگاه کردند. شیر گفت: «همه شما به اینجا آمده اید تا کلاه خودتان را نشان بدهید و جایزه ببرید. ولی فیل کوچولو آمده است تا کمک کند که سه حیوان دیگر جایزه را ببرند.
کلاه او، یعنی برگی که او روی سرش گذاشته است، سه حیوان دیگر را به مسابقه آورده است. این کلاه را برای کمک به دیگران روی سرش گذاشته است. این کلاه او کلاه مهربانی است. من جایزه آخر را که بهترین جایزه ها هم هست به فیل کوچولو میدهم.»
آن وقت، همه حیوان ها فهمیدند که شیر چه می گوید. همه با هم دست زدند و فریاد کشیدند. شیر هم جایزه آخر را که بهترین جایزه ها هم بود به فیل کوچولو داد.