جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

برگزیده {لاوین جانم} اثر •آوا کوهی کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط آوا... با نام {لاوین جانم} اثر •آوا کوهی کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,005 بازدید, 15 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {لاوین جانم} اثر •آوا کوهی کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع آوا...
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,704
مدال‌ها
8
تو وجود داری،
مثل‌ یک چیز مقدس که بوی غربت پیراهنش همه را گیج می‌کند.
گاهی مادرانه خرجم می‌کنی و گاهی نگاهت را از چشمان محتاجم می‌گیری.
احساس می‌شوی،
آن‌قدر واقعیت داری که تکان شانه‌هایت را در شلوغی گریه‌ات می‌توان شماره کرد.
مثل سایه ساری که ‌می‌سوزاند،
مثل بدری که محاق می‌شود.
غم انگیز و عجیبی‌،
بی‌ آن‌که خواسته باشی زمان از تو عبور می‌کند.
و امان از گذر زمان!
مگر من توان دیدن چین و چروک‌هایت را دارم لاوین جانم؟!

***
 
موضوع نویسنده

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,704
مدال‌ها
8
ثانیه‌ها به‌خاطر روزهای دلتنگی‌ات حتی ثانیه‌ای نمی‌ایستند،
و تو هنوز نمی‌دانی،
همچنان نمی‌دانی،
زمانه که احساس سرش نمی‌شود لاوین جانم... .
حیف نفهمیدی،
که می‌توانسته‌ای خرمنی از عشق باشی.
جهانی در دست‌های توست تا با هر نهال روشن مهربانیت بر همه‌ی تاریکی‌ها نور بریزی.
نمی‌شود گفت که چقدر وجود داری و چه اندازه وجودت را ‌می‌خواسته‌ام.
اما‌ این‌که در چاله تنهایی‌ات زنده به گور شوی فاجعه‌ای‌ست که نمی‌فهمم!

***
 
موضوع نویسنده

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,704
مدال‌ها
8
با‌ این سطرهای‌ یک در میان خالی،
این گفتنی‌های بی‌مقدار،
این دست‌های خالی از شکوه،
این چشم‌های خشکیده از اشک،
این ذهن پر از ناتمامی و این دل بی‌وجود،
با تمامی این‌ها جایت در دلم محفوظ است.
آخر چگونه بگویم دیگر جایی برای تو ندارم؟!
تو لاوین جانمی،
تو همان گرمای مطبوع صبحگاهی هستی،
تو مادرمی.

***
 
موضوع نویسنده

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,704
مدال‌ها
8
سبز بیایی،
زرد می‌خواهمت.
آبی بخوانی،
سیاه ‌می‌شنوم.
نور بپاشی،
تاریکی ‌می‌بینم،
حتی اگر بسوزانی هم از روح‌ یخ زده‌ام قطره‌ای نمی‌گیری!
آخر با من چه کرده‌ای؟
چه کرده‌ای که‌ این غروب‌های آخر سایه‌ام حتی به پاهایم نمی‌رسد.
من از ناتوانی تو و بد خلقی‌های خودم گریه‌ام می‌گیرد.
آخر تا کی بچه بازی؟!
لاوین جانم،
تو مرا به‌خاطر خدا ببخش.

***
 
موضوع نویسنده

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,704
مدال‌ها
8
تو رویا نیستی... .
تو عابر هر روزه‌ی‌ این بلوار روشنی که با بغلی از شقایق‌های داغ،
بر لبان مسافران تشنه‌ی احساس راه ‌می‌روی.
تو رویا نیستی... .
که رگ‌های آبی دست‌هایت خطی از‌ یک رویای دور است.
و اما لمس تو رویا نیست،
وقتی به ظلمت ناگزیرم نور ‌می‌پاشی.
چشم تو رویا نیست،
تو ترجیع بند کلام هر روز و شب منی.
و چشم انداز هر چشمی‌ که ‌می‌چرخانم،
تویی که قابی از نقره می‌زنی.
باز هم بگویم یا بس است؟!
تو رویا نیستی!
لاوین جان منی.

***
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین