جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط STARLET با نام لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 414 بازدید, 71 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۴۹. هیزم تر سوزاندن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی هیزمی مرطوب و غیرقابل اشتعال را می‌سوزاند.
معنای کنایی: تلاش بی‌ثمر یا کاری که نتیجه‌ای ندارد انجام دادن.
کاربرد: وقتی فرد کاری بیهوده انجام می‌دهد، این کنایه کاربرد دارد.
زیبایی ادبی: تضاد بین هیزم تر و آتش، حس بی‌فایده بودن تلاش را ملموس منتقل می‌کند.
مثال: سعی کرد نظر رئیس را تغییر دهد، اما مثل هیزم تر سوزاندن بود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۰. رشته کار از دستش در رفت

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم رشته‌ای که کار را نگه می‌دارد از دست کسی رها شده است.
معنای کنایی: فرد کنترل امور را از دست داده و وضعیت از هم گسسته شده است.
کاربرد: وقتی کسی دیگر توان مدیریت امور را ندارد یا اوضاع از کنترلش خارج شده، استفاده می‌شود.
زیبایی ادبی: تصویر رها شدن رشته کار حس بی‌نظمی و ناکامی را به مخاطب منتقل می‌کند.
مثال: با یک اشتباه کوچک، رشته کار از دستش در رفت و همه چیز بهم ریخت.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۱. زمین زیر پایش خالی شد

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم زمین زیر پای کسی فرو رفته یا او را رها کرده است.
معنای کنایی: کسی ناگهان شوکه، متحیر یا از نظر روحی و روانی دچار مشکل می‌شود.
کاربرد: وقتی فرد ناگهان از وضعیت یا خبر بد شوکه می‌شود، به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تصویر زمین خالی شدن حس ناامیدی و حیرت شدید را منتقل می‌کند.
مثال: وقتی خبر ورشکستگی شرکت را شنید، زمین زیر پایش خالی شد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۲. عرقش درآمد

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم عرق از بدن کسی بیرون زده است.
معنای کنایی: کسی بسیار نگران، مضطرب یا تلاش زیادی کرده است.
کاربرد: وقتی فرد در شرایط استرس‌زا یا تلاش شدید است، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر فیزیکی عرق کردن، حس اضطراب و سختی را به شکل ملموس نشان می‌دهد.
مثال: امتحان سخت بود و تمام مدت عرقش درآمد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۳. سنگینی کردن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی بر چیزی فشار آورده و وزنش سنگین شده است.
معنای کنایی: خودنمایی، لج‌بازی یا سخت‌گیری بیش از حد کردن.
کاربرد: وقتی کسی در رفتار یا برخورد با دیگران سخت‌گیری یا خودنمایی می‌کند، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس سنگینی حس فشار یا لج‌بازی را منتقل می‌کند.
مثال: او در جلسه سنگینی کرد و همه را مجبور به رعایت قواعد سخت کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۴. بی‌سروصدا بودن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم فردی بدون صدا حرکت می‌کند.
معنای کنایی: آرام، کم‌حرف یا بدون جلب توجه بودن. کاربرد: وقتی کسی محتاط، ساکت یا بدون سر و صدا عمل می‌کند، به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس سکوت و آرامش، حس مخفی‌کاری یا فروتنی را منتقل می‌کند.
مثال: او در انجام کارهای اداری بی‌سروصدا بود و کسی متوجه فعالیت‌هایش نمی‌شد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۵. خون جلوی چشمش را گرفت

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم خون جلوی چشم کسی را گرفته و او نمی‌تواند درست ببیند.
معنای کنایی: کسی از شدت خشم یا عصبانیت نمی‌تواند منطقی فکر کند.
کاربرد: وقتی خشم شدید باعث می‌شود فرد عقلانی تصمیم نگیرد، این کنایه به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تصویر فیزیکی جلوی چشم گرفتن حس فوران هیجان و عصبانیت را منتقل می‌کند.
مثال: وقتی حرفش را شنید، خون جلوی چشمش را گرفت و شروع به فریاد زدن کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۶. در پوست خود نگنجیدن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی آنقدر هیجان یا غرور دارد که در پوست خودش نمی‌گنجد.
معنای کنایی: هیجان، شادی یا غرور شدید داشتن.
کاربرد: وقتی فرد از خوشحالی یا موفقیت شدید بسیار خوشحال یا مغرور است، استفاده می‌شود.
زیبایی ادبی: تصویر پوستی که گنجایش ندارد حس شوق و هیجان را ملموس منتقل می‌کند.
مثال: وقتی خبر قبولی را شنید، در پوست خود نمی‌گنجید.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۷. لقمه بزرگ‌تر از دهان برداشتن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی غذایی بزرگ‌تر از دهان خود برمی‌دارد.
معنای کنایی: بیش از توان یا ظرفیت خود اقدام کردن.
کاربرد: وقتی کسی بیش از توان خود مسئولیت یا کاری را بر عهده می‌گیرد، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس غذا و دهان، حس جاه‌طلبی یا زیاده‌خواهی را منتقل می‌کند.
مثال: او پروژه‌ای بسیار بزرگ قبول کرد و واقعاً لقمه بزرگ‌تر از دهان برداشته بود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,957
مدال‌ها
4
۵۸. شکمش سیر شد

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی پس از خوردن، شکمش پر شده است.
معنای کنایی: رضایت پیدا کردن، کافی شدن یا از چیزی بهره بردن.
کاربرد: وقتی فرد از چیزی به اندازه کافی برخوردار شده، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس سیر شدن شکم، حس رضایت و تکمیل شدن نیازها را منتقل می‌کند.
مثال: بعد از مهمانی مفصل، شکمش سیر شد و دیگر چیزی نمی‌خواست.
 
بالا پایین