- Sep
- 71
- 106
- مدالها
- 2
مال منی
پارت ۸
❤❤
❤❤❤
ادم جرعت نمیکرد باز کنه دستش بزاره زیرش
به زور صورتم شستم و با پیرهنم خشک کردم رفتم بالا
دیدم بابام خوابش برد رو مبل رفتم بیدارش کردم بره
تو اتاقش وقتی رفت چراغا رو خواموش کردم رفتم تو اتاقم تو فکر بودم که خوابم بردفرداش رفتم سر کار ساعت ۷:۳۰ساعت ۸ رسیدم و شروع کردم به شاگردی
اون میگفت من انجام میدادم ساعت ۱۲ خسته و کوفته رفتم تو پارک دراز کشیدم ناهار که دادن بهم رو خوردم و یکم فکر به اون شب کردم ساعتو دیدم گفتم دیرم شد و شب شد خسته ساعت ۱۲ رسیدم خونه و بابام گفت چی شد پاره شدی رفتم مامانم ندیدم گفتم تو چی از گشنگی پاره شدی دیدم گفت سگ گم شو رفتم تو اتاقم
پارت ۸
❤❤
❤❤❤
ادم جرعت نمیکرد باز کنه دستش بزاره زیرش
به زور صورتم شستم و با پیرهنم خشک کردم رفتم بالا
دیدم بابام خوابش برد رو مبل رفتم بیدارش کردم بره
تو اتاقش وقتی رفت چراغا رو خواموش کردم رفتم تو اتاقم تو فکر بودم که خوابم بردفرداش رفتم سر کار ساعت ۷:۳۰ساعت ۸ رسیدم و شروع کردم به شاگردی
اون میگفت من انجام میدادم ساعت ۱۲ خسته و کوفته رفتم تو پارک دراز کشیدم ناهار که دادن بهم رو خوردم و یکم فکر به اون شب کردم ساعتو دیدم گفتم دیرم شد و شب شد خسته ساعت ۱۲ رسیدم خونه و بابام گفت چی شد پاره شدی رفتم مامانم ندیدم گفتم تو چی از گشنگی پاره شدی دیدم گفت سگ گم شو رفتم تو اتاقم
آخرین ویرایش: