- Dec
- 7,760
- 46,619
- مدالها
- 7
اگرچه نزد شما تشنهی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ میشود آری:
همیشه بیخبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلامهایم را
هر آنچه شیفتهتر از پیِ شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگیها را
اشارهای کنم، انگار کوه کَن بودم
من آن زُلال پرستم در آب گند زمان
که فکر صافی آبی چنان لجن بودم
غریب بودم و گشتم غریبتر اما
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ میشود آری:
همیشه بیخبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلامهایم را
هر آنچه شیفتهتر از پیِ شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگیها را
اشارهای کنم، انگار کوه کَن بودم
من آن زُلال پرستم در آب گند زمان
که فکر صافی آبی چنان لجن بودم
غریب بودم و گشتم غریبتر اما
دلم خوش است که در غربت وطن بودم