جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط Strawberry با نام مشاعره با اشعار شاعران ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 20,593 بازدید, 740 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با اشعار شاعران
نویسنده موضوع Strawberry
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط amir mohamad

بیتا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
50
62
من ای دلبر همان یارم که در میخانه می لرزم
ز زلف موی تو اما فروع از چشم می بندم
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,829
مدال‌ها
2
معشوق چو شمشیر جفا برکشد از خشم
عاشق چه کند گر سر خود پیش ندارد؟!
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,829
مدال‌ها
2
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
 

بیتا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
50
62
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,829
مدال‌ها
2
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
 

بیتا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
50
62
دلبرا گر تو بیایی و نیایی غم نیست
من در افکار خودم موج عشاقان دارم
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,829
مدال‌ها
2
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
 

بیتا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
50
62
نازنینم بهترینم عطر تو هوش از سرم هیچ
عطر تو هوش از دلم برد کز وجودت بهره ای نیست
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,829
مدال‌ها
2
نازنینم بهترینم عطر تو هوش از سرم هیچ
عطر تو هوش از دلم برد کز وجودت بهره ای نیست
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
بالا پایین