با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!ما ز بالاییم و بالا میرویمدریاب که مبتلای عاشقم
آزاد کن از برای عشقم
یک دل بنما که در ره اوملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو هم راهنمایی...
در کار خویش صد گره از بخت دیده امیک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد
هر که پا از حد خود برتر نهددر کار خویش صد گره از بخت دیده ام
تا دیده ام بر ابروی آن تندخو گره
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچهر که پا از حد خود برتر نهد
سر دهد بر باد و تن بر سر نهد
چشم اگر پوشیده باشد، دل نمی گردد سیاه بیشتر، تاریکی این خانه از دلم است و بسدنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
مولانا
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکندچشم اگر پوشیده باشد، دل نمی گردد سیاه بیشتر، تاریکی این خانه از دلم است و بس
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکردسرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک