- Jul
- 302
- 2,914
- مدالها
- 2
مصلحت دید من آن است که یاران همه کارما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره ایم
بگذارند و خم طره یاری گیرند
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!مصلحت دید من آن است که یاران همه کارما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره ایم
دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم؟مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقهی عشاق بود
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
در دایره قسمت ما نقطهی تسلیمیمآنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کامد، آنجا میرود
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باددر دایره قسمت ما نقطهی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
✠ ✶ ✠ ✶✠
من یاد خوش دوست به دنیا ندهمیا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
✠ ✶ ✠ ✶✠
منم عاشق مرا غم سازگار استمن یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک