مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[mahi ghermez]

نازم خیال خاتم لعلت که همچو جم
آفاق را کشید به زیر نگین مرا

اب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست ک قربانیت کنند

 

[ILLUSION]

اب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست ک قربانیت کنند

در وعده‌گاه وصل تو جانم به لب رسید
امید مهر دادی و کشتی به کین مرا

 

[mohii]

در وعده‌گاه وصل تو جانم به لب رسید
امید مهر دادی و کشتی به کین مرا

از دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد
اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند

 

[ILLUSION]

از دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد
اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند

در کارگاه عشق است تدبیر عقل بیکار
طوفان نمی‌کند گوش تعلیم ناخدا را

 

[mohii]

در کارگاه عشق است تدبیر عقل بیکار
طوفان نمی‌کند گوش تعلیم ناخدا را

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو

 

[ILLUSION]

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو

و خدایی که همین نزدیکی است
لای این شب‌بوها، پای آن کاج بلند

 

[NiNa]

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

 

[ILLUSION]

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم

 

[mahi ghermez]

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم

من چگونه بنویسم هدف این دل را؟
که تمام دل من محو بیان دل توست

 

[ILLUSION]

من چگونه بنویسم هدف این دل را؟
که تمام دل من محو بیان دل توست

تو که رفتی همه‌ی ثانیه‌ها سایه شدند
موج در موج در این ثانیه‌ها خواهم مرد