مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[Tara Motlagh]

وحشت راه دراز از نظر کوته ماست
رخ ‌متاب ای ‌دل ‌از‌ین ‌ره که خدا همراه ماست

نیست اصلا خبری در سر بازار وجود
ور همانا خبری هست به خلوتگه ماست

ملک الشعرا

تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست
ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه‌دار

 

[پایان]

تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی نانی

این نکته رمز اگر بدانی دانی
هر چیزی که در جستن آنی آنی

 

[amir mohamad]

یک لحظه ز کوی یار دوری
در مذهب عاشقان حرامست

اندر همه ده اگر کسی هست
والله که اشارتی تمامست

 

[پایان]

تو مو میبینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارتهای ابرو

 

[amir mohamad]

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین

کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

 

[پایان]

از آن زمان که ز تو لاف دوستی زده‌ام
بهر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا

 

[amir mohamad]

اری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

 

[پایان]

تازه سلام اول این قصــه می رسد
پر می شود تمام من از ماجرای تو

 

[amir mohamad]

تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق

که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور

 

[پایان]

رسیده بی تو به من هر غمی خیالی نیست
همین که بی‌خبر از حال زارمی شادم

من از دو چشم سیاهت که بگذریم و نشد
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادم