با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!تا بدین جا بهر دینار امدم"سرچ آزاده، اسپم ممنوع"
شروع :
دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست
ما زخود سوی تو گردانیم سرتا بدین جا بهر دینار امدم
چون رسیدم گیج دیدار امدم
روزها فکر من اینست و همه شب سخنمما زخود سوی تو گردانیم سر
چون تویی از ما به ما نزدیکتر
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگوروزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
وه چه بیرنگ و بینشان که منممن غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرودای در دل من میل تمنا همه تو
وندر سر من مایه سودا همه تو
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک