جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "الف"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"الف\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 25,974 بازدید, 885 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"الف\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
این بوی بهشت است که پیچیده و یا باد
آمیخت نفس را به نفس های تو آرام
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,818
مدال‌ها
7
از این جهنم سوزان دگر چه باک مرا
كه آرمیده دلم در بهشت صحبت تو
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
از ازل یافت به نزدت همه دلها آرام.
هم چو مجنون که شود در بر لیلا آرام.
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,818
مدال‌ها
7
از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست
آیند به این گردنه‌ها قافله‌ها کم
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
اثری آه سحر در تو ندارد، فریاد

ور نه آه سحری را اثری نیست که نیست
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,818
مدال‌ها
7
ای خنده‌های دلکشِ روشنگرت مرا
تنها ستاره‌های شبِ زیستن! بخند
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

که را مجال نظر بر جمال میمونت
بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب

درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی
کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب

به موی تافته پای دلم فروبستی
چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است
که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی
تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب

اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است
گرت معاونتی دست می‌دهد دریاب

اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست
همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب

تو باز دعوی پرهیز می‌کنی سعدی
که دل به ک.س ندهم کُلُّ مُدِّعٍ کَذّاب

سعدی
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
اگر قدری فقط شرمنده از رنجاندنم هستی

در آغوشم بگیر ای مرگ! حالا وقت جبران است
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
از باغ جهان رَخت ببستیم و گذشتیم
شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم

دامن‌کشِ ما بود فریبِ غم ناموس
زین کشمکش بیهده رستیم و گذشتیم

هر گه که به ما راحتیان راه گرفتند
لختی دل آن طایفه جستیم و گذشتیم

پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت
خود را به دل سوخته بستیم و گذشتیم

گفتند که از کعبه گذشتن نه ز هوش است
گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم

صد جا به کمند آمده بودیم در این راه
چون برق ز بند همه جستیم و گذشتیم

هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد
در هم نگرستیم و گرستیم و گذشتیم
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
این روزها حال و هوایم نا به سامان است
دنیای من اطراف دیوار دو زندان است
 
بالا پایین