مشاعره مشاعره با حرف "الف"

[پایان]

آرام گرفته ماه در

برکه ی آب

انگار در آغوش تو

شب رفته بخواب

گیسوی تو بازیچه ی

انگشت نسیم

ای عشق فقط تو جای خورشید بتاب

 

[Tara Motlagh]

اما دیدی
آرام آرام دلمان به بی کسی
صدایمان به سکوت و
چشم هایمان به تاریکی عادت کرد

 

[پایان]

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا راهان

 

[Tara Motlagh]

آتش از آه به کاشانه‌‌ی صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم

 

[پایان]

آب دریا را اگر نتوان کشـید

هم به قدر تشنگی باید چشید

 

[Tara Motlagh]

آخرین مرتبه‌ی عشق اگر سوختن است
پس چرا صبر؟ بسوزانم و خاکستر کن

 

[Miss.Ghazal]

آخرین و اولین دیدار ما
باشد تا به قیامت
ای زیبا روی بی‌رحم من
دیدار تو بی‌رحم‌تر است

 

[Miss.Ghazal]

آخرین و اولین دیدار ما
باشد تا به قیامت
ای زیبا روی بی‌رحم من
دیدار تو بی‌رحم‌تر است

 

[Miss.Ghazal]

آخرین و اولین دیدار ما
باشد تا به قیامت
ای زیبا روی بی‌رحم من
دیدار تو بی‌رحم‌تر است

 

[ill_mah]

ای مردمان بگویید آرام جان من کو
راحت فزای هرکس محنت رسان من کو

نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو

در بوستان شادی هرکس به چیدن گل
آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو

جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو

هرچند در کمینه نامه همی نیرزم
در نامهٔ بزرگان زو داستان من کو

هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو