مشاعره مشاعره با حرف "الف"

[amir mohamad]

ای اهل صفا که در جهان گردانید
از بهر بتی چرا چنین حیرانید

آنرا که شما در این جهان جویانید
در خود بجوئید چون شما خود آنید

​

 

[پایان]

الا ای روی تو صد ماه و مهتاب

مگو شب گشت و بی‌گه گشت بشتاب

مرا در سایه‌ات ای کعبه جان

به هر مسجد ز خورشیدست محراب

 

[ستایش شهریوری]

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا با توست چندین آشنایی

 

[پایان]

اول نظر ز دست برفتم عنان عقل

وان را که عقل رفت چه داند صواب را

 

[ستایش شهریوری]

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

 

[Fatemeh.kaf]

آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آینه شکستن خطاست

 

[ill_mah]

از روی جدول راه رفتن را هر عابر عادی نمیفهمد
حالی که دارد مرد خردادی جز مرد خردادی نمی فهمد

دلتنگ بودم بچگی هایم ، حالا بزرگم باز دلتنگم
دلتنگ بودن سن و سالی نیست ، شصتی و هفتادی نمیفهمد

وقتی نباشی عید یعنی چه مثل غروب جمعه دلگیرم
تقویم قلبم بی حضور تو شمسی و میلادی نمی فهمد

 

[mobina01]

آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت باشد وگر باده ی مسـ*ـت

 

[ستایش شهریوری]

ای اهل صفا که در جهان گردانید
از بهر بتی چرا چنین حیرانید

 

[ستایش شهریوری]

آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت باشد وگر باده ی گیج