جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "الف"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"الف\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 24,576 بازدید, 885 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"الف\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
اکنون به صبر کردن ناید مراد حاصل
زین چاره باز مانی، رو چاره‌ی دگر کن
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
این که با ما ستمت کم نشود باکی نیست
کوششِ ما همه این است که افزون نشود
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,151
مدال‌ها
3
امشب غزل! مرا به هوایی دگر ببر
تا هر کجا که می‌بردت بال و پر ببر

تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده‌ای
این بارم از زمین و زمان دورتر ببر

اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است
جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر

آرامشی دوباره مرا رنج می‌دهد
مگذار در عذابم و سوی خطر ببر

دارد دهان زخم دلم بسته می‌شود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر

خود را غزل، به بال تو دیگر سپرده‌ام
هرجا که دوست داری‌ام امشب ببر ببر
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,151
مدال‌ها
3
ازدور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را

در مغرب زلف عرض داده
صد قافله ماه و مشتری را

بر گوشهٔ عارض چو کافور
برهم زده زلف عنبری را

جزعش به کرشمه درنوشته
صد تختهٔ تازه کافری را

لعلش به ستیزه در نموده
صد معجزهٔ پیمبری را

تیر مژه بر کمان ابرو
برکرده عتاب و داوری را

بر دامن هجر و وصل بسته
بدبختی و نیک‌اختری را

ترسان ترسان به طنز گفتم
آن مایهٔ حسن و دلبری را

کز بهر خدای را کرایی؟
گفتا به خدا که انوری را
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
اگر چه تیغِ اجل بی‌گُنَه فراوان کُشت
خدنگ ناز تو هردم هزار چندان کُشت

شهیدِ زهر نی‌ام کان سپهرِ خضر لباس
مرا به تیغ تو؛ یعنی به آب حیوان کُشت
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
اگر چه تیغِ اجل بی‌گُنَه فراوان کُشت
خدنگ ناز تو هردم هزار چندان کُشت

شهیدِ زهر نی‌ام کان سپهرِ خضر لباس
مرا به تیغ تو؛ یعنی به آب حیوان کُشت
ابر مستي تيره گون شد باز بي حد گريه کرد
با غمت گاهي نبايد ساخت بايد گريه کرد

امتحان کردم ببينم سنگ مي فهمد تو را
از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گريه کرد
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
این فیلم را به عقب برگردان
آنقدر که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود که می دود
در دشت های دور
آنقدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین
زمین...
نه
به عقب تر برگرد!
بگذار خدا دوباره دست هایش را بشوید
در آینه بنگرد
شاید تصمیم دیگری گرفت.
 

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,145
مدال‌ها
7
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
242
1,331
مدال‌ها
3
ای اهل صفا که در جهان گردانید
از بهر بتی چرا چنین حیرانید
 
بالا پایین