جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "اول اسمتون"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط Kiana' با نام مشاعره با حرف \"اول اسمتون\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,639 بازدید, 69 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"اول اسمتون\"
نویسنده موضوع Kiana'
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*
موضوع نویسنده

Kiana'

سطح
4
 
- مدیر تالار زبان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
3,483
13,862
مدال‌ها
3
در مشاعره شرکت کنید، با فرستادن شعر با حرف اول اسمتون ؛)
 
موضوع نویسنده

Kiana'

سطح
4
 
- مدیر تالار زبان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
3,483
13,862
مدال‌ها
3
کاش ای کاش دلم پیش خیالش برسد

به کجا سر بزنم عطر ِ محالش برسد

گفت ، هرگز از این عشق گریزان نشوی

کاش تقدیر به تند بادی حالش برسد
 
موضوع نویسنده

Kiana'

سطح
4
 
- مدیر تالار زبان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
3,483
13,862
مدال‌ها
3
کجایی در شب هجران...
که زاری‌های من بینی...

چو شمع از چشم گریان...
اشکباری‌های من بینی...
 
موضوع نویسنده

Kiana'

سطح
4
 
- مدیر تالار زبان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
3,483
13,862
مدال‌ها
3
کودکی یادت بخیر من روزگاری داشتم

کودکی بودم به دل صبر و قراری داشتم

کودکی در آرزوهای بزرگی درگذشت

خاک کوچه بودو در رخ من غباری داشتم
 

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,822
34,516
مدال‌ها
10
سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک
سال امید های دراز و استقامت های کم
سالی که غرور گدایی کرد...
 

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,822
34,516
مدال‌ها
10
ساقی و ملک در بهتِ زار زدن های من
تو کجای این سیاره نشسته باشی که داند؟
با عشق قطره قطره فرار میکنند از چشم های من
دچار بر سوار آن ابر های سفید، اشک های من!
سوارِ ابرهای سفیدی که تو باشی مهربانم.
 

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,822
34,516
مدال‌ها
10
سالن رقص خالیست
آبی آسمان، پشت سقفِ خالیست
سالن رقص خالیست؛
و من با دیده ام تو را می بویم
سالن رقص خالیست
ومن روبروی آن به تماشای رقصمان نشسته ام
 

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,067
6,809
مدال‌ها
6
بیـا کـه در غـمِ عشقـت، مشـوشـم بی‌تو
بیا ببین که درین غم چه ناخوشم بی‌تو

شب از فراق تو می‌نالـم ای پری رخسار
چــو روز گــردد گــویـی در آتـشـم بی‌تو

پیـام دادم و گـفتم ، بیـا خوشـم می‌دار
جواب دادی‌و گفتی که‌من خوشم بی‌تو

سعدی
 

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,067
6,809
مدال‌ها
6
بـرو ای تُـرک ، کـه تَـرک تــو ستمگر کردم
حیف از آن‌عمر که در پای تو من سرکردم

عهـد و پیمـان تـو بـا مـا و ، وفـا با دگران
ساده دل من، کـه قسم هـای تو باور کردم

بـه خدا کـافـر اگـر بـود، به رحم آمده بود
زآن همـه نالـه، که من پیش تو کافر کردم

تـو شدی همسر اغیار و، مـن از یار و دیار
گـشتـم آواره و ، تـرک سـر و همسـر کردم

زیـر سـر بـالـش دیباست، تو را کی دانی؟
کـه مـن از خـار و خـسِ بادیه بستر کردم

در و دیـوار ، بـه حـال دل من زار گریست
هـر کجـا، نـالـه ی نـاکـامـی خود سر کردم

در غمـت، داغ پـدر دیـدم و چون در یتیم
اشــک ریــزان هــوسِ ، دامــن مـادر کردم

اشک از آویزه‌ی گـوش تو حکایت می‌کرد
پند از این گـوش، پذیرفتم از آن در کردم

بعد از این گوش فلک، نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
چشم را حلقـه صفـت، دوخته بر در کردم

جای مِی خونِ جگر ریخت به‌کامم ساقی
گـر هوای طـرب و ، ساقـی و ساغـر کردم

شهـریارا ! بـه جفـا کـرد چـو خـاکـم پامال
آن‌که من خاک رهش را به سر افسر کردم

شهریار
 

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,822
34,516
مدال‌ها
10
« سحر گاهی چو خورشیدش بر آمد
به کام تشنه اش لغزیدن و جان داد
به جامی باده شور افکنی بود
که در عشق لبنانی تشنه می سوخت »؛
 
بالا پایین